نصرالله قادری در این نشست گفت: در نمایشنامهنویسی هم بر احساسات شدید (آزادی و
پرواز ذهنی و تخیلی) نمایشنامهنویس که کشف و شهود است، تأکید میکنند و هم بر
آگاهی عینی و اساسی از چگونگی فرآیند آفرینش نمایشنامه، که فن و تکنیک است؛ و این
همه وابسته به «ادراک» نمایشنامهنویس است.
وی در توضیح عناوین «داستان»، «داستان دراماتیک» و «طرح»، افزود: داستان دراماتیک
اساساً هم از ساحت صوری و هم از ساحت ماهوی با داستان به عنوان یک گونه ادبی متفاوت
است. مراد ما از داستان دراماتیک، مادّه خام اولیهای است که در اختیار
نمایشنامهنویس است و او با تکیه بر این مادّه به خلق طرح میپردازد. داستان شرح یا
حضور کامل تمامی رخدادهاست، رخدادهایی که همگی در روایت، بازگفته نمیشوند. در
مقابل، طرح در مورد تمامیت مواد صوری و سبکشناسی به کار میرود که در داستان بیان
میشود.
قادری تاکید کرد: از منظر ما، طرح تقلید «کنش» است. داستان دراماتیک بر عناصری تکیه
دارد و طرح، عناصر دیگری را مدنظر قرار میدهد. داستان وقایعی است که فقط با حرف
ربط «و» به همدیگر متصل شدهاند. «خب بعدها» در داستان سؤال نهایی مخاطب است؛ امّا
در طرح، سؤال نهایی «چرا؟» است؛ و البته روشن است که این شیوه خاصی از
نمایشنامهنویسی است و همه آثار به این شیوه خلق نمیشوند.
وی افزود: نمایشنامه در هر شکل و مکتب و گونهای که باشد، از کلاسیک تا خوشبافت،
تا مدرن و پست مدرن و حتی در شکل ضدداستان، نیازمند داستان دراماتیک است که خالق با
تکیه بر آن پیش میرود. این داستان دراماتیک دو شکل دارد: الف: داستان دراماتیک قبل
از خلق. ب: داستان دراماتیک بعد از خلق.
قادری در توضیح این دو بخش، عنوان کرد: گونه «الف» ماده خام کار نویسنده است که مکن
است هرگز مخاطب به کلیت آن دست نیابد. مگر اینکه خود آن را ثبت کرده باشد یا از
داستانهای دراماتیک ثبت شده در همه اشکالش(اسطورهای، افسانهای، غنایی، اپیک،
روایتی و...) بهره گرفته باشد. هرکدام از این اشکال نیز با دیگری تفاوت دارند. امّا
گونه «ب»، شکلی است که پس از خلق مستقیم به مخاطب منتقل میشود و اساس و گام آغازین
«تحلیل نمایشنامه» است.
وی افزود: نمایشنامهنویس باید در گام اول به خلق داستان دراماتیک بپردازد. هرچند
که همه عناصر آن در طرح بهره نمیبرد. این گام در فرآیند خلق نمایشنامه به منزلهی
پاکسازی مقدماتی روح برای تولد دوباره «عقلی- احساسی» و آن درک و درد مشترکی است که
از «زاویه دید» خامی قرار است بیان شود. این «درد مشترک» در روساخت برای مخاطبان در
همه دورهها قابل درک است و البته بدیهی است که بسته به «دانش – نگرش و رفتار»
مخاطب، ادراک به لایههای عمیقتری خواهد رسید.
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران ادامه داد: در این مقطع مکان و زمان، ما
داستانهای دراماتیک مکتوبی نداریم که نمایشنامهنویس به آنها مراجعه کند. در
ارتباط با اساطیر و در فرهنگ ما، اساطیر مذهبی معصوم؛ داستانها و افسانهها و
سرگذشتنامههایی وجود دارد که میتوان به آنها مراجعه کرد. در ارتباط با معصومان و
معجزات و کرامات و داستانهای زندگی آنان نیز آثار مکتوبی وجود دارد. نویسنده
میتواند با مراجعه به این آثار، «داستان دراماتیک» خود را خلق کند یا به
داستانهای دراماتیک پیشنهاد شده رجوع نماید. اگر این داستان دراماتیک واجد کیفیت
«کهنالگویی» باشد، مورد توجه «خالق» و «مخاطب» قرار میگیرد.
قادری تاکید کرد: برخلاف تصور و روساخت داستان دراماتیک که ساده به نظر میرسد و
معنای آن واحد است، معنای داستان دراماتیک اصلاً ساده نیست؛ بلکه معانی فراوانی
دارد. زیرا میان معنای ظاهری از یکسو و معنایی که از آن معنای ظاهری ناشی میشود
از سوی دیگر، تفاوت بنیانی وجود دارد. در بطن معنای ظاهری داستان دراماتیک، معانی
«تمثیلی»، «سمبلیک»، «رمزی»، «باطنی»، «اخلاقی» و… میتوان یافت. پس خلق داستان
دراماتیک فقط روایت یک واقعه یا حادثه یا زندگی نیست، بلکه در جان آن معنایی نهفته
است که «واحد» و در عین حال «متکثر» است. و در نهایت خود، به والاترین مرحله معنا
گام مینهد که آن را فقط از طریق تأویل میتوان دریافت. خصیصه داستان دراماتیک
«ساده بودن» و «تأویلپذیر»ی است.
استاد قادری در ادامه به اجزا و عناصر درام پرداخت و به شکل ریز در مورد هریک
توضیحاتی را ارائه داد.
در پایان این نشست تخصصی، از سوی مدیر مجتمع فرهنگیهنری امامخمینی(ره) اعلام شد
که با توجه به درخواست درامنویسان خراسان و استقبال خوبی که از این نشست شد، این
جلسات در آینده نیز ادامه خواهد یافت.
گزارش تصویری
|