مراسم اختتاميه پانزدهمين جشنواره دوسالانه كتاب كودك و نوجوان، دوشنبه هفته
گذشته در مركز آفرينشهاي فرهنگي و هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان برگزار
شد و يكي از رتبههاي برتر اين جشنواره به يك نويسنده پيشكسوت مشهدي اختصاص يافت.
در اين جشنواره كه با حضور نويسندگان، مترجمان و تصويرگران حوزه ادبيات كودك و
نوجوان برگزار شد، حسين زاهدينامقي كه با كتاب «ماهك و پرندهها» به اين دوسالانه
آمده بود، لوح زرين، ديپلم افتخار و هديه نقدي اين جشنواره را در بخش ادبيات ديني
براي كودكان دريافت كرد.
از نماز باران امام رضا (ع) تا ماهک و پرنده ها
كتاب «ماهك و پرندهها» داستاني مذهبي است كه موضوع آن خشكسالي خراسان و نماز
باران امام رضا (ع) است. در اين داستان كه زاهدينامقي نگارش آن را در سال گذشته به
پايان رسانده است، اين واقعه تاريخي به زبان داستان براي كودكان روايت ميشود.
«ماهك و پرندهها» را انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با شمارگان هزار
و 500 نسخه در سال 1390 در تهران منتشر كرده است.
از نمایشنامه نویسی تا داستان نویسی برای کودکان
حسين زاهدينامقي كه تا كنون حدود 20 كتاب در حوزه ادبيات نمايشي و داستاني منتشر
كرده است و مقالههاي زيادي نيز با موضوع پژوهش در ادبيات كودك و نوجوان در كارنامه
خود دارد، درباره سابقه نويسندگياش ميگويد: از سال 1365 كه از سوي حوزه هنري
تهران به عنوان نمايشنامهنويس به كار دعوت شدم، كار نويسندگي را به شكل جدي آغاز
كردم؛ هرچند از دوره نوجواني به شكل غيرحرفهاي مينوشتم. وي ميافزايد: از آن سال
به بعد چندين نمايشنامه نوشتم كه هم به شكل كتاب منتشر شد و هم روي صحنه رفت، اما
در سال 1367 در حوزه نمايشنامهنويسي اتفاقي غيراخلاقي افتاد كه مرا آزردهخاطر كرد
و با آنكه چندين نمايشنامه آماده چاپ داشتم، تصميم گرفتم ديگر هيچوقت نمايشنامه
براي تئاتر ننويسم. وي ادامه ميدهد: بعد از اين اتفاق، به پژوهش در مباحث نظري
حوزه هنر و ادبيات در مطبوعات پرداختم؛ هرچند بعدها احساس كردم مقالات پژوهشي به
نيازهاي عاطفي و هنري من پاسخ نميدهد. اين بود كه تصميم گرفتم به سوي داستان باز
گردم و به اين دليل كه از گذشته به جهان پر از لطافت و صداقت كودكان و تخيل آنها
علاقهمند بودم و بر اين باورم كه آنها سرمايههاي بالقوه جامعه هستند، نوشتن براي
كودكان را انتخاب كردم.
برای بچه ها قصه گو هستم، نه معلم!
اين نويسنده مشهدي درباره جايگاه نويسنده در داستان كودك ميگويد: من وقتي قرار است
داستان يا نمايشنامهاي براي بچهها بنويسم، هرگز در جايگاه معلمي كه ميخواهد از
طريق داستانش به بچهها پندي بياموزد يا آموزههاي تربيتي و اخلاقي را به آنها
منتقل كند، دست به قلم نميبرم؛ بلكه خود را در جايگاه نويسندهای قصهگو قرار
ميدهم. وي با اشاره به اينكه در ادبيات براي كودكان مخاطبشناسي اهميت دارد،
ميافزايد: داستان كودك بايد متناسب با بضاعتهاي عاطفي، جسمي، روحي، رواني،
واژگاني و ادراك كودكان نوشته شود و من بهعنوان نويسنده حوزه كودك و نوجوان بايد
مخاطب خود را بهخوبي بشناسم؛ وقتي جايگاه مخاطب در ذهن من روشن شد، در جايگاه
قصهگو قرار ميگيرم و همه كوششم اين است كه اثرم در مرحله نخست داستان باشد و سپس
سعي ميكنم جاذبههاي لازم را براي جذب كودك و نوجوان داشته باشد.
افتخار می کنم که داستان نویسی شیعی معرفی شوم
زاهدينامقي با بيان اينكه هر نويسندهاي در بستري از مؤلفههاي جامعه خود بالنده
ميشود و اين مؤلفهها در هر انساني بهطور خودآگاه يا ناخودآگاه بروز ميكند،
ميگويد: طبيعي است كه پسزمينه انديشههاي هنرمند در آثارش نشان داده ميشود؛ من
هم به اين دليل كه در جامعه ديني زندگي ميكنم، مسلمان هستم و افتخار ميكنم كه گاه
داستاننويس شيعي معرفي شوم و براساس جهاننگري و باورهاي دينيام، داستانم را رقم
بزنم.
شگردهای داستانی در داستان کودک
اين نويسنده در بخش ديگري از سخنانش با تأكيد بر اينكه نويسندگي براي كودكان با
نويسندگي براي بزرگسالان وجوه افتراق و اشتراكي دارد، ميگويد: وجوه افتراق اين دو
موضوع بيشتر از وجود اشتراك آنهاست؛ هنرمندي كه براي بچهها دست به آفرينش ميزند،
طبيعي است كه چون با مخاطب خاص روبهرو است، ملزم ميشود كه اگر تكنيك يا شگردهايي
را در داستانش به خدمت ميگيرد، اين تكنيك يا شگردها به فراخور حال مخاطب باشد؛ نه
چيزي فراتر از فهم و درك خواننده كتاب. وي خاطرنشان ميكند: فكر ميكنم خيلي از
شگردها و فنون داستاننويسي را براي برخي گروههاي سني نميتوانيم به كار ببريم.
زاهدينامقي با اشاره به اينكه «تخيل» يكي از عناصر اصلي داستان است، ادامه ميدهد:
تخيل در داستان كودك و نوجوان حضور بارزتر و روشنتري دارد و در حوزه ادبيات و
تئاتر و سينما جهان فانتزي را ايجاد ميكند و اين جهان فانتزي چيزي جدا از جهان
متخيل نويسنده نيست؛ به اين معنا ممكن است نويسندهاي كه براي برخي گروههاي سني
كودكان و نوجوانان داستان مينويسد از برخي شگردهاي داستاني مانند رئاليسم جادويي
استفاده كند يا جريان سيال ذهن را بهكار ببرد؛ البته نه به شكلي كه در داستان
بزرگسالان بهكار ميرود. وي ميافزايد: من چند داستان براي بچهها دارم مانند
همين داستان «ماهك و پرندهها» كه روايت آنها در مرز واقعيت و غيرواقعيت حركت
ميكند؛ بهشكلي كه نميشود اين مرز را به وضوح تشخيص داد و خودم هم نميدانم اين
داستانها در عالم واقعيت اتفاق ميافتد يا در جهان ذهنيت.
هنگام نوشتن داستان به هیچ چیز فکر نمی کنم!
اين نويسنده پيشكسوت مشهدي در بخش ديگري از سخنانش ميگويد: من هنگام نوشتن داستان
به هيچچيز فكر نميكنم، مگر اينكه داستان خوبي بنويسم و داستانم بتواند ارتباط
عاطفي، تصويري و مفهومي لازم را با مخاطب برقرار كند و براي خواننده كتاب خوشايند
باشد. من هميشه به اين ميانديشم كه بچهها داستانم را دوست داشته باشند، آن را
بخوانند و اگر خواستند بيشتر از يكبار بخوانند.
وي درباره مخاطبهاي احتمالي داستانهايي كه براي كودكان نوشته ميشوند، ميگويد:
مخاطب برخی داستانها هنوز به مدرسه نرفته است و داستان بايد از طريق عامل ديگري
مثل پدر و مادر خوانده شود و كودك بهطور شنيداري با متن كتاب ارتباط پيدا كند؛
طبيعي است كه نويسنده بايد داستان را بهگونهاي روايت كند كه علاوه بر كودك، براي
بزرگتري كه داستان را قرائت ميكند نيز جاذبه داشته باشد. وي تصريح ميكند: گاه
ممكن است داستاني نوشته شود كه در قالب ادبيات كودك نوشته شده باشد، اما براي
بزرگترها نيز جذاب باشد؛ مانند «شازده كوچولو» يا بسياري از رمانهاي چارلز ديكنز.
بهويژه وقتي اينگونه داستانها تبديل به فيلم ميشوند، نميتوان حدودي براي
مخاطبان آنها تعيين كرد.
تصمیم گرفتم عمرم را به ادبیات رضوی اختصاص دهم
اين نويسنده 61ساله مشهدي در بخش ديگري از سخنانش، درباره آثاري كه در چند سال
گذشته در حوزه داستان ديني نوشته است، ميگويد: چند سال پيش بود كه نخستين داستان
بلندم را بهنام «معجزه باران» براي بزرگسالان نوشتم. از آن پس هميشه این دغدغه را
داشتهام كه آثارم بنمايه ديني داشته باشند. داستان «ماهك و پرندهها» نيز
درونمايهاي ديني دارد و من در آن نماز حضرت رضا (ع) را براي بچهها روايت
كردهام. وي درباره ارتباط اين دو اثر خاطرنشان ميكند: رمان 200صفحهاي «معجزه
باران» كه فرازي از زندگي حضرت رضا(ع) را روایت می کند و بهنوعي عرض ارادت من به
آن حضرت است، در جشنواره كتاب سال رضوي در سال 1389 برگزيده شد. داستان «ماهك و
پرندهها» نيز روايت ديگري از همان رمان «معجزه باران» است كه براي بچهها نوشته
شده است.
حسين زاهدينامقي كه داستانهاي ديگري از جمله «آهونامه»، «محمد و ماه و دلتنگي»،
«جوجه گنجشكها» و نيز نمايشنامهاي در مجموعه «يك قمقمه از كوثر» را در سه سال
اخير نوشته است و همگي اين داستانها درونمايهاي ديني دارند، درباره رويكرد خود
به ادبيات داستاني ديني ميگويد: پيش از چاپ كتاب «معجزه باران»، تصميم گرفتم
باقيمانده عمرم را به نوشتن در حوزه ادبيات رضوي، بهويژه براي كودكان و نوجوانان
اختصاص دهم. وي درباره آثار آماده انتشار خود نيز ميگويد: نمايشنامه «آواز خروس و
كلاغها» که با موضوع رضوي براي نوجوانان نوشتهام، در ابتداي سال آينده از سوي
انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان منتشر خواهد شد؛ همچنين داستان بلند
نيمهتمامي بهنام «لالايي ما» دارم كه داراي فضايي فانتزي است و قسمت نخست آن
بهزودي منتشر ميشود.
وي ميافزايد: طرح يك رمان نوجوان رابه نام «يك مشت بادام براي تو» نوشته ام که
داستانش در زمان امام رضا(ع) در مرو و نيشابور ميگذرد و نگارش آن را از ابتداي سال
جديد آغاز خواهم كرد. وي با اشاره به اينكه رشد و بالندگي ادبيات ديني نيازمند طرح
مباحث تئوريك و تخصصي است، خاطرنشان ميكند: من بهعنوان نويسنده حوزه ادبيات ديني،
هنوز در 60سالگي تلاش می كنمراهوروشنوشتنرادراينحوزه بياموزم.
مسئولان به هنرمندان مشهدی بی مهری می کنند
اين نويسنده كه مؤسس انجمن قصهنويسان خراسان و مدير جلسات «عصر پنجشنبه با قصه»
بوده است، در پايان سخنان خود خاطرنشان ميكند: با همه احترامي كه براي مديران
فرهنگي اين شهر قائل هستم، متأسفانه بايد اين گلايه را مطرح كنم كه هنرمندان مشهدي
در بسياري از عرصهها مهجور هستند و همواره مورد كملطفي و بيمهري مسئولان قرار
داشتهاند؛ من كه حدود 40سال در اين شهر كار فرهنگي كردهام، نهتنها حمايت و
تشويقي نديدهام، بلكه تلخيهاي بسياري در اين مسير نصيبم شده است. وي حرف آخرش را
خطاب به مديران فرهنگي شهر مشهد، اينگونه ميگويد: مسئولان فرهنگي بايد بدانند كه
در اين روزگار، هيچ عامل و عنصري نميتواند معضلات فرهنگي جامعه را برطرف كند، مگر
ارباب قلم و هنر كه توليد فكر و هنر ميكنند و متأسفانه در اين روزگار يا مورد
بيتوجهي هستند يا كميت زندگيشان لنگ است.
*پانزدهمین دوسالانه کتاب کودک و نوجوان در یک نگاه
در اين مراسم، برترين كتابهاي منتشرشده در سالهاي 1389 و 1390 در بخشهاي مختلفي
همچون شعر، داستان تأليف، داستان ترجمه، علمي و آموزشي، ديني، زندگينامه،
بازنويسي، تصويرگري، گرافيك و طراحي جلد معرفي و از پديدآورندگان آنها تقدير شد.
تعداد آثار رسيده به پانزدهمين دوسالانه كتاب كودك و نوجوان در مجموع 1365 كتاب بود
كه از اين ميان 499 كتاب به رده سني نوجوانان و 866 كتاب به رده سني كودكان و
خردسالان اختصاص داشت.
بر اساس گزارشهاي رسيده، هيئت داوران بخش علمي و آموزشي در رده نوجوانان، كتاب
«پستانداران ايران» اثر علي گلشن را بهعنوان اثر برتر برگزيدند. همچنين در رده
نوجوانان بخش ترجمه، مجيد عميق بهعنوان نفر برتر انتخاب شد. در بخش شعر نيز «ميو
ميو... تشكر!» سروده مريم هاشمپور، «فقط يك بستني قيفي» سروده الهام حسينيزاوه،
«تا كجاي آسمان؟» سروده جعفر ابراهيمي شاهد بهعنوان آثار برتر برگزيده شدند.
داوران بخش نوجوان داستان تأليف نيز داستانهاي «نقطه سر راهي» اثر فرهاد شيري،
«آدم اينجوري» اثر محمدرفيع ضيايي، «به آينه نگاه نميكنم» اثر مژگان كلهر و نيز
رمانهاي «حتي يك دقيقه كافي است» اثر آتوسا صالحي، «فصل پنجم، سكوت» اثر محمدرضا
بايرامي و مجموعه «رمان نوجوان امروز» به سرپرستي حميدرضا شاهآبادي فراهاني را
برگزيدند. در بخش داستان ترجمه در رده نوجوانان نيز كتابهاي «اختراع هوگو كابره»
ترجمه رضي هيرمندي، «تابستان زاغچه» ترجمه شهلا انتظاريان و «دردسر ساز» ترجمه
پروين عليپور برگزيده شدند. در بخش تأليف علمي و آموزشي در رده نوجوانان نيز «كاغذ
دستساز» اثر علي پزشك و «دنياي عروسكها» اثر عبدا... عليمراد برگزيده شدند. در
بخش ترجمه علمي و آموزشي براي نوجوانان نيز «1001 اختراع، ميراث مسلمانان در جهان
ما» برگزيده شد.
در بخش داستان تأليف در رده كودك و خردسال «ديگر در خانه پسرك هفت صندلي بود» اثر
احمدرضا احمدي و «ديو سياه دم به سر» اثر طاهره ايبد برگزيده شدند. همچنين در بخش
رمان كودك، «روبي» اثر حديث لزرغلامي بهعنوان اثر برتر انتخاب شد. در بخش داستان
ترجمه نيز «جادوگر بيكار» ترجمه مهناز صدري برگزيده شد. در بخش علمي و آموزشي در
رده كودك و خردسال،«دايرهالمعارف شغلها» اثر احسان كاتبي بهعنوان اثر برتر
انتخاب شد. در بخش ترجمه علمي و آموزشي براي كودكان و خردسالان نيز «بازي با علم»
ترجمه شهلا انتظاريان برگزيده شد.
در بخش آثار ديني جشنواره دوسالانه كتاب كودك و نوجوان نيز در بخش داستان مذهبي
براي كودكان، لوح زرين، ديپلم افتخار و كارت هديه نقدي اين جشنواره به كتاب «ماهك و
پرندهها» اثر حسين زاهدينامقي، نويسنده پيشكسوت مشهدي اهدا شد. در اين بخش،
مجموعه «قصههاي عاشورايي» اثر فريبا كلهر، «ميان ما و خدا» اثر سعيد روحافزا، «در
راه كه ميآمدي، سحر را نديدي» اثر زهرا زواريان، «چلچراغي در تاريكي» اثر هادي سيف
و «آرش» اثر مرجان فولادوند از آثار برگزيده بودند.
در بخش تصويرگري، طراحي و گرافيك نیز كتابها و مجموعههاي «ترانه بازي»،
«خداجونم»، «دلم يه گنجشك داره»، «مرغك كانون»، «دست بزنم...؟!»، «هيچ هيچ هيچانه»،
«خيال صورتي»، «موجهاي دريا يك بطري را به طرف ساحل آوردند»، «قصههاي تصويري از
بوستان»، «فيل كوچولو چه كار ميكني؟»، «قصههاي مسجد»، «قصههاي شيرين از زندگي
پيامبر»، «رنگ چشمهاي صبا»، «دختري به نام هلهله»، «رفاقت با سازهاي ايراني»،
«آشنايي با متون كهن» و «شاهزاده بابل»، «خط اول» (مجموعه داستانهاي تصويري دفاع
مقدس)، «چرخ چرخ بچرخان» و «خودت را پيدا كن!» و آثاري از كورش پارسانژاد، آثار
برگزيده اين جشنواره بودند.
منبع: روزنامه شهرآرا
|