یک پژوهشگر فرهنگی گفت: باید یک مکتب هنری برآمده از هنر اسلامی براساس تجربیات پیشتیبان داشته باشیم که آن مکتب هنر رضوی است که چهارچوب، روش، فرایند و ساختار میدهد تا بتوانیم مفاهیم فرهنگ رضوی را تبدیل به فرمهای اثرگذار کنیم. این مکتب با دیگر مکاتب هنری متفاوت و از دل آن سبکهای مختلف زاییده میشود.
به گزارش قدس خراسان، حرم مطهر رضوی، گنجینه و جلوهگاه هنر دینی در جهان اسلام است. از این رو مشهد نیز در این حوزه از جایگاهی خاص و ویژه نسبت به دیگر شهرهای جهان اسلام برخوردار است؛ جایگاهی که میتواند این شهر را به یک منبع و محل الهام برای گسترش هنر دینی و آیینی بدل کند.
در این زمینه با محمدجواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی و رسانه گفتوگویی داشتیم تا بیشتر به جایگاه و ظرفیت مشهد در هنر دینی بپردازیم.
هنر دینی، هنر عینیت بخشیدن به مفاهیم قدسی است
استادی در ابتدا به تعریف هنر دینی پرداخت و گفت: هنر دینی شاید یکی از ریشهدارترین هنرها در طول تاریخ زیست انسان به حساب بیاید؛ هنری که توانسته مفاهیم برآمده از عنصر مرکزی دین را تبدیل به فرم کند. با توجه به اینکه در فضای دین و مفاهیم قدسی با حوزههایی سروکار داریم که اساساً جنبه استدلالی و ذهنی دارند، یکی از مهمترین مأموریتهای هنر، عینیت بخشیدن به آنهاست تا برای بخشهای مختلف جامعه ملموس شوند.
وی افزود: برای مثال، کلیسا از زبان هنر مدد میگیرد تا بتواند مفاهیم ذهنی و انتزاعی انجیل را تبدیل به فرمهای هنری کند. برای همین دو هنر نقاشی و موسیقی در مسیحیت و کلیسا جلوه جدی دارند. تمام این آثار هنری برآمده از همان مفاهیم دینی هستند و هنرمندان توانستهاند آن مفاهیم را در قالب فرم به محصولی بدل کنند که مخاطب با بهره بردن از این عناصر بتواند فرمها را مصرف کند و تحت تأثیر معنا هم باشد.
استادی با تأکید بر اینکه بنیاد شکل گرفتن هنر دینی تبدیل مفاهیم به فرم است، گفت: از آنجایی که فضای هنر، فضای خلاقانه است و با توجه به زمان، دگرگون میشود و این امکان را دارد که با قالبهای جدید با مخاطب ارتباط برقرار کند، دین همواره از هنر استفاده کرده است. دین مفاهیم ثابتی دارد. در بنیان مفاهیم دینی تغییری حاصل نمیشود و ارزشها ثابت هستند؛ اما به دلیل تحول جوامع در دورههای مختلف، ذائقهها متفاوت میشود. هنر ویژگی نو شدن و به روز شدن را دارد و میتواند مخاطب روز را با خود همراه کند. از این رو میتواند مفاهیم ثابت و قدیمی بنیاد دین را به جامعه انتقال دهد. این مفهوم را به اصطلاح «هنر دینی» میگوییم.
هنر پس از شهادت امام رضا(ع) پیوسته در مشهد جریان داشته است
وی در ادامه بیان کرد: هنر در جهان اسلام همواره بروز و ظهور جدی داشته و برخلاف آنچه که عدهای از روی جهالت و غرض نشان میدهند، تاریخ هنر نشان داده اسلام مخالف هنر نبوده و همواره میان اسلام و هنر تعامل قدرتمندی برقرار بوده است. امروزه وجود آثار هنری برجسته در نقاطی از دنیا که حکام اسلامی وجود داشتهاند، نشاندهنده استفاده مستمر دین از هنر است. تمدن، عرصه جلوهگری هنر است و نخستین مطلبی که در خصوص تمدن به ذهن میآید، همین هنر و معماری است. وقتی از تمدن اسلامی صحبت میکنیم، به این معناست که بنمایههای فرهنگ دینی در قالب هنر جلوهگر شده است.
این پژوهشگر درخصوص جایگاه هنر دینی در مشهد اظهار کرد: در مشهد یک سیر تاریخی اتفاق میافتد. در جهان اسلام یکی از جلوههای اصلی هنر، ابنیه و اماکن مقدس است و این یعنی مسلمانان برای آنکه بتوانند معنویت مکان مقدس را توسعه بدهند، از زبان هنر استفاده میکردند. بنابراین ما اغلب شاهکارهای هنر اسلامی را در مکانهای مقدس میبینیم. در مشهد پس از شهادت امام رضا(ع)، کمکم فضایی اطراف مضجع شریف ایشان شکل میگیرد. با توجه به نکته اول که اماکن مقدس بهترین عرصه برای تزریق معنویت هستند، بهترین عرصه برای اینکه مخاطبان متفاوت حضور یابند و معنویت در آنها اثر بگذارد، هنر است. هنرمندان متعددی از روی ارادت خود در حرم مطهر رضوی حضور یافتند و تلاش کردند آن مفاهیم را به زبان هنر تبدیل کنند.
استادی ادامه داد: مشهد تفاوت مهمی با دیگر شهرهای جهان اسلام دارد. به دلیل جدی بودن عنصر زیارت در این شهر و اینکه حدود ۷۰۰ سال امر زیارت به طور پیوسته در آن جریان داشته، امر هنر هم پیوسته ایفای نقش کرده و هنرمندان مختلف بهترین آثار خود را ارائه کردهاند. نکته مهم دیگر، تنوع آثار در حرم مطهر رضوی است که به یک قالب محدود نمیشود. از کتیبه و معماری و کاشیکاری گرفته تا نقاشی و موسیقی را در حرم مطهر میبینیم و به صورت مستمر شاهد هستیم. هیچ جای دیگری در جهان اسلام را سراغ نداریم که اثر هنری با این استمرار و کیفیت ارائه شود.
وی با اشاره به اینکه وقتی مخاطب به زیارت مکان مقدس میآید، بدون درگیر شدن با مفاهیم مبنایی و سخت در این اتمسفر قرار گرفته، گفت: نیاز نیست آن پندارههای پیچیده دینی را به مخاطب توضیح بدهید؛ بلکه فضا جوری ساخته میشود که به مدد زیبایی، معنای نهفته خود را به ناخودآگاه مخاطب نیز منتقل میکند. این محیط قدسی که به کمک هنر نشان میدهید، منجر به تفاوت کیفیت زیارت شما میشود. به همین خاطر است که حتی مخاطب غیرمسلمان هم وقتی وارد حرم مطهر رضوی شود، تحت تأثیر قرار میگیرد و این تا حدی به قدرت هنر برمیگردد. بارگاه مطهر امام رضا(ع) این ظرفیت را دارد که این اتفاق و مفهوم را در آن بررسی کنیم.
یافتن الگوی گذشتگان؛ راهگشای توسعه هنر دینی در دنیای امروز
استادی ادامه داد: ما میتوانیم از تجربه هنرمندان و فقهای بزرگ یک الگو استخراج کنیم که کمک میکند این راه ۸۰۰ ساله را ادامه بدهیم و امروز هم از همان روش اما با قالب جدید استفاده کنیم. الگو گرفتن به این معنا نیست که تقلید کنیم. مسجد گوهرشاد در دوره خود بسیار پیشرو و جدید بوده؛ اما قرار نیست اگر در این زمان میگوییم معماری اسلامی، برویم معماری مسجد گوهرشاد را تکرار کنیم. الگو یعنی یافتن روشی که هنرمندان ما در ۸۰۰ سال گذشته توانستند مفاهیم دینی را با کمک آن عینیت ببخشند. اگر الگو را بدست بیاوریم، میتوانیم سینمایی داشته باشیم که همان کار مسجد گوهرشاد را بکند و تأثیرگذار باشد.
وی با تأکید بر اینکه ما نیازمند رسیدن به یک مکتب هستیم، گفت: باید یک مکتب هنری برآمده از هنر اسلامی براساس تجربیات پیشینیان داشته باشیم که آن مکتب هنر رضوی است که به ما چارچوب، روش، فرایند و ساختار میدهد تا بتوانیم مفاهیم فرهنگ رضوی را تبدیل به فرمهای اثرگذار کنیم. این مکتب با دیگر مکاتب هنری متفاوت است و از دل آن سبکهای مختلف متولد میشود.
استادی در ادامه مطرح کرد: مکتب سه عنصر بنیادی دارد؛ یک مکتب باید ایده مرکزی داشته باشد وگرنه ماندگار و اثرگذار نیست و مکتب شکل نمیگیرد. در این خصوص میتوان گفت یک ایده مشخص دینی در آثار گذشتگان نهفته است که جنبه معنایی دارد. گام بعدی این است که ایده انتزاعی را عینی و ملموس کنیم. آن ایده برای مردم قابل مشاهده نیست و باید جلوهگرش کنیم. برای این کار به یک ساختار نیاز داریم تا ایده را درون آن بریزیم.
وی با اشاره به اینکه عنصر بعدی شکلگیری یک مکتب جامعیت است، گفت: ما در روزگاران مختلف مسائل متفاوتی داریم. برای مثال در یک حوزه فقهی، امروز مسئلهای که داریم تا ۲۰۰ سال پیش وجود نداشته است. وقتی مسائل جدید داریم، باید امکان پاسخگویی به آنها را داشته باشیم. اگر مکتب نتواند به نیازهای جدید پاسخ بدهد، مکتب نیست. مکتب باید جامعیت داشته و بتواند در زمانهای مختلف خودش را تطبیق بدهد.
استادی بیان کرد: ما در حوزه فرهنگ رضوی یک ایده مرکزی داریم که اتفاقاً با شرایط زمانی خود همراه شده است. با مرور تجربه گذشتگان میتوانیم به یک الگو و نظامواره دست یابیم که مثل نقشه و الگو است تا نشان بدهد چطور میتوانیم مسیر گذشتگان را متناسب با امروز ادامه بدهیم. گام نخست آن است که تاریخ پیچیده هنر حرم مطهر رضوی جمعآوری شود. متأسفانه امروزه چیزی به عنوان تاریخ هنر حرم مطهر نداریم و در این گنجینه هنری فهرستی نداریم تا این مجموعه را ثبت کرده باشد. تا زمانی که داشتههای قبلی را نداشته باشیم، به این الگو نمیرسیم. این اتفاق نیفتاده و نیازمند توجه سیاستگذاران است. مدیران ما باید به این باور برسند که هنر میتواند ارزشهای دینی را بیش از هر قالب دیگری رواج بدهد. هنر، جهانشمول و دارای زبان غیرمستقیم است و از عنصر زیبایی بهره میبرد. هیچ زبانی بلیغتر از هنر نیست و در جهان اسلام هیچ جایی مثل مشهد این ظرفیت را ندارد.
وی با اشاره به اینکه برای ترویج هنر برآمده از فرهنگ رضوی به سه عنصر اصلی احتیاج داریم، ادامه داد: این عناصر شامل سیاستگذاران، نظریهپردازان و هنرمندان هستند. اگر میان این سه ضلع ارتباط منطقی برقرار باشد، هنر رضوی در دنیا جریانساز میشود. لازمه این امر این است که مکتب رضوی بتواند رابطه میان این سه ضلع را مشخص کند. به دنبال شکلگیری مکتب هنر رضوی، ارتقای گفتمان زیارت اتفاق میافتد و ضعف و خلأ نظریهپردازی برطرف میشود. همچنین هنرمندان ما توانمند میشوند و در نهایت اصلاح محصولات و مصرف فرهنگی نیز اتفاق میافتد.
اگر نگاه خود را به حرم مطهر رضوی تغییر بدهیم و افزون بر یک مکان مقدس و معنوی، به چشم یک گنجینه هنری و فرهنگی به آن نگاه کنیم، خواهیم دید ظرفیت وسیع و گسترده آن در بحث هنر دینی میتواند به یک مکتب و الگوی راه برای توسعه این موضوع بدل شود.