می گویند طبیعت چشم نوازش، درختان سرونازش، بی ریایی مردمانش و بالاخره نفس کشیدن در هوای پاکش، آدم ها را شاعر می کند. پس عجیب نیست از قدیم الایام، شیراز را به شهر شعر و شاعری بشناسیم. شهری که سال هاست برادر بزرگتر امام هشتم را در خاک مهربانش جای داده و شاعرانی دیندار در دامنش پرورده است. از طرف دیگر توس، دیار سخن پروران، از دیرباز، مهد شاعران برجسته ای بوده که ارادت به امام مدفونش در قلب هایشان منجر به خلق آثار آیینی برجسته ای گردیده است.
یک اتفاق خوب
انجمن ادبی رضوی موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی سال ها است در کشور، طلایه دار شعر آیینی به ویژه شعر رضوی می باشد. جلسات هفتگی در جوار حضرت رضا(ع)، برگزاری شب های شعر کشوری و بین المللی، چاپ کتاب های مختلف شعر و نثر و... ، برگزاری نشست های تخصصی در حوزه شعر آیینی با حضور پژوهشگران و اساتید مطرح شعر آیینی استان و کشور بخشی از برنامه های انجمن ادبی رضوی می باشد که برای پاسداشت منزلت شعر آیینی که با حضور شاعران پیشکسوت و جوان طی سال های طولانی، رقم خورده است. تبادل تجربیات در حوزه شعر آیینی شعرای مشهدالرضا(ع) و سایر شاعران آیینی شهرهای کشور از برنامه های دیگر این انجمن است که همواره مد نظر انجمن ادبی رضوی موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی بوده است. در راستای تحقق همین هدف، در نیمه دوم سال جاری، طی چند هفته متوالی، تعدادی از شعرای صاحب نام آیینی استان فارس از جمله هاشم کرونی و عبدالحمید رحمانیان، زهرا نعمتی و طیبه نیکو، ایوب پرندآور و هادی فردوسی، احد ده بزرگی و سید محمد امین جعفری حسینی شاعرانی هستند که در شب شعر ملکوت هشتم در شهر شیراز به همت این انجمن برگزار شده است،به دعوت موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی، میهمان مشهدالرضا(ع) شدند تا هم به فیض زیارت نایل گردند و هم با اعضای انجمن ادبی رضوی، تبادلات ادبی داشته باشند. این اتفاق خوب، با استقبال گرم شعرا روبرو شد و لحظاتی خاطره انگیز در جوار امام هشتم، رقم زد. با حس و حال چند تن از شاعران شهر شیراز و استان فارس در این باره آشنا می شویم:
ایوب پرندآور
عشایرزاده منطقه زرین دشت فارس و خالق کتاب «دوبیتی های نیلی، رباعی های کبود»ش، اولین شاعری است که برایمان از پیشینه مذهبی استان خود و ارادت شاعران آیینی اش به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می گوید.
فارس؛ پناهگاه امام زادگان
فارس سومین حرم اهل بیت در ایران است و حضرت شاهچراغ و بیش از 150 امامزاده آن را نورانی کرده است. فارس پناهگاه امامزادگان بوده و با دست جنایتکار مأمون عباسی قتلگاه آنان نیز شده است. در کنار امامزادگان شهید خاندان اهل بیت، پانزده هزار شهید انقلاب و دفاع مقدس نیز شهر و روستای فارس را معطر کرده است. همه این امامزاده ها راهی است که به مشهد و ضریح علی بن موسی الرضا(ع) ختم می شود و هر شهید راهی است که به ضریح اباعبدالله(ع) می رسد. شاعر در این میان، بین کربلا و مشهد در رفت و آمد است و این گونه شعرهای ما رنگ و بوی اهل بیت و شهدا گرفته است.
مبدأ و مقصد همه شعرا
علی بن موسی الرضا(ع) مبدأ و مقصد شعر ما ایرانیان است و دل هایمان کبوتران این حرم است. حس هم میهن بودن با امام، همسایگی و قرابت، همدلی و همراهی، دل را به سوی سرودن می کشاند. شعر، دنیای عاشقی است و چه بهتر که معشوق، امامی باشد که فوق همه مدایح بشری است. دقیقا در همین نقطه است که شعر و شاعر، شعور پیدا کرده و به شاهراه هدایت می رسد. تفاوت شعر آیینی و دیگر سروده ها در همین نکته است و دلیل ماندگاری شعرهای مذهبی این است که محبوب شعر آیینی، حی و حاضر بوده و اشراف کامل بر ذهن و جان شاعر و همه موجودات هستی دارد. هم اوست که شعر بر جان و روان شاعر هدیه می کند و رابطه ای دو سویه با او برقرار می سازد در کش و قوس جذبه های عاشقانه و عارفانه قرارش می دهد و خالق زیباترین شعرهای هستی اش می کند.
اشعاری با بوی بهشت
امام، محبوب حقیقی است و خود، عاشقانش را انتخاب کرده و آن ها را در جذبه عاشق و معشوقی قرار می دهد. این راه، راه عرفان بوده و هر لحظه اش معجزه و کرامت است. زیرا در حالت معمولی کلمات در ذهن ردیف نشده و آفرینشی به نام شعر صورت نمی گیرد. خارج از این قاعده، اگر شعری تولید شود محکوم به فناست و در دایره مانایی روزگار، جایی نخواهد داشت. علی بن موسی الرضا(ع) محبوب همه دل ها خصوصا ایرانیان است. هرکس با هر زبان و بیانی محبت خود را به او ابراز می کند. شاعر آیینی هم در چرخه این جاذبه روحانی از دور و نزدیک قرار دارد و احساساتش در قالب کلمات آهنگین و شعرهای رضوی جلوه گر می شود. چه بسا پرده از حس های شاعر برداشته شده و در عوالمی سیر کند که دیگر زائرین را کمتر به آنجا راه دهند. شاعر در بازگشت از این معراج روحانی ادراکات خود را به صورت شعر بازگو می کند و با خود از پشت پرده های نور، سوغاتی، شعرهای رضوی می آورد. حکایت این دیدار عاشقانه در جان شاعر خواهد ماند و قصد ندارد از این عالم چیزی برای دیگران تعریف کند. مخاطب هرچه می خواهد می تواند از لابلای کلمات شعر برداشت کند. به آن بهشت، همگان را راهی نیست. نام این بهشت، ملکوت هشتم است و شاعر، مسافری که از ملکوت هشتم برگشته و شعرش بوی بهشت می دهد. مستدام باد دنیای شاعرانه ملکوت هشتم.
طیبه نیکو
شاعر، نویسنده و وکیل دادگستری و همسر هاشم کرونی شاعر نام آشنای آیینی کشور، از دیگر میهمانان انجمن ادبی رضوی است که برایمان از دنیای شاعرانگی های مذهبی اش می گوید.
هویتی تمام نشدنی
متولد شدن در خانواده ای مذهبی و بزرگ شدن زیر سایه پر مهر پدری که همواره من و دیگر اعضای خانواده را با مسایل مذهبی آشنا می ساخت و ازدواج با هاشم کرونی که معتقد است و معتقدیم هر چه در زندگی داریم از لطف خداوند و حضرات اهل بیت و نوکری امام حسین(ع) است، انگیزه سرودن شعر آیینی را در من به وجود آورد. این سبک شعر همواره هویت داشته و خواهد داشت و به عقیده من شاعر شعر آیینی با قلم زدن در این راه، هویت پیدا می کند. شعر آیینی گفتن برای من نوعی ادای دِین است. دِینی که هیچوقت ادای آن امکان پذیر نیست و روز به روز مدیونی ات سنگین تر می شود. خودم را همیشه مدیون بزرگواری حضرات اهل بیت می بینم و همین سرودن های ناقابل هم مرهون مهربانی این بزرگواران است.
یا امام رضا(ع)
یکی از زیباترین و تکرارنشدنی ترین سفرهای زندگی ام مسافرتی بود که تابستان اول ابتدایی همراه با خانواده و پدرم که دیگر نیست به مشهد داشتیم. حس و حالی که بر شانه های خسته و مهربان پدر هنگام طواف ضریح داشتم را هرگز فراموش نخواهم کرد. معجزاتی که در زندگی از امام مهربانی ها دیده ام کم نیستند. همیشه مورد لطفشان قرار گرفته ام و ایشان با تمام خوبی هایی که دارند من را با تمام بدی هایی پذیرفته اند و بارها اسباب شرمساری ام را فراهم نموده اند. وقتی چشمم به ضریح مطهر امام می افتد فقط اشک می ریزم و یا امام رضا(ع) می گویم. انگار تمام خواسته ها و درددل های من با حضرت در همین چند کلمه خلاصه می شود: یا امام رضا(ع).
هادی فردوسی
ساکن شیراز است و مقام آور بیش از100 جشنواره شعر استانی و کشوری با موضوع دفاع مقدس، شهدا و اهل بیت و صاحب 7مجموعه شعر بزرگسال و کودک و نوجوان. میهمان شدن این شاعر جوان در جلسه انجمن ادبی رضوی، بهانه ای شد تا برایمان از حس و حال شاعری اش بگوید:
توفیق؛ همین و بس
تقریبا از سوم دبیرستان سرودن شعر را شروع کردم ولی از سال 83 آن راجدی گرفتم و اکنون به شاعری عشق می ورزم. در سرودن شعر آیینی تنها توفیق است که می تواند شاعر را یاری کند. عشق به خاندان اهل بیت و توجه به مسائل اخروی و موفقیت در دنیا و آخرت و در یک کلام اعتقاد به پیروزی و شناختن راه توسط اهل بیت، شاعر را سمت سرودن اشعار آیینی جذب می کند. اتفاقی بالاتر از اینکه انسان توفیق پیدا کند در مسیر اهل بیت برود و با سرچشمه های معرفت همراه شود یا این که از امام رضا(ع) و امامان دیگر بگوید و بنویسد وجود ندارد.
روزنه امید در تاریخ ادبیات
همان گونه که شاعر می گوید «در عمل کار بر آید به سخن دانی نیست»، شاعر آیینی زمانی هویت پیدا می کند و اشعارش در آیینه دل ها منعکس می شود که به سروده های خود یقین داشته باشد. وی می تواند با همت در مطالعه کتب معتبر و خلوص به سمت ماندگاری گام بردارد. در چند سال اخیر شاعران کشور بیشتر به شعر آیینی و ارزشی روی آورده اند. خصوصا شاعران نسل جوان. این نکته روزنه امیدی در تاریخ ادبیات است. البته به جرئت می گویم گرایش شاعران به مضامین آیینی نتیجه انقلاب پرشور اسلامی است. حضور شاعرانی مثل محتشم کاشانی، مقبل اصفهانی، وصال شیرازی، قیصرامین پور و.... یا در دوران معاصر حاج احد ده بزرگی، سید محمد امین جعفری، هاشم کرونی و... قوت قلبی برای شاعران جوان است.
زهرا نعمتی
زاده ارسنجان است. به تعبیر خودش شهر انارهای دلخون و کوچه باغ های خاطره ساز. در خانواده ای شاعر مسلک و ارادتمند اهل بیت متولد شد و حدود شانزده سال است جدی شعر می گوید. با نعمتی که دارای رتبه های برتر کشوری در جشنواره های متعدد است و جزو میهمانان مدعو انجمن ادبی رضوی بوده به عنوان چهارمین شاعر به نمایندگی از شاعران استان فارس به گفتگو می نشینیم.
خیلی حس خوبی داشتم
اولین شعرم را دوم دبیرستان گفتم. روز تاسوعا دنبال هیئتی می رفتیم و مداح می خواند. ناگهان حسی عجیب به من دست داد. ظهر که خانه برگشتم چیزهایی در سرم زمزمه می شد. دفتر را برداشتم و یک شعر که بعدها فهمیدم مثنوی است گفتم. خیلی حس خوبی داشتم. از آن به بعد شعرهایم سمت غزل و مضامین عاشقانه رفت. گاه گداری هم در مناسبت ها شعر آیینی می گفتم. بعد دیپلم برای اولین بار مشهد رفتم و نخستین شعرم را برای امام رضا(ع) در آن حال و هوا گفتم.
چنته های خالی از عشق
شاعران آیینی زیادی می شناسم که با نبوغ خدادادی و لطف خاصه اهل بیت مواجه هستند و خواندن و شنیدن اشعارشان آرامش فراموش شده انسان و روح خداپروری و نیک خواهی ذات بشر را بیدار می کند که کمتر کسی می تواند در مقابل آن کرنش نکند و سر تعظیم فرود نیاورد. از این که عضو ناچیزی از این گروه هستم افتخار می کنم. به نظر من شاعری که برای اهل بیت شعری نسروده باشد حتی اگر کتاب های زیادی داشته باشد چنته اش از عشق خالی است. شاعر آیینی مورد توجه اهل بیت و انتخاب شده این راه است و باید با شعرهایی در خور هویت، خود را تثبیت کند.
وجود شب شعرهای آیینی و رضوی انگیزه بسیاری از نوآوری ها در شعر شاعران شده و باعث خلق آثار غنی در این عرصه و متعاقبا درک بیشتر مخاطبان از اهل بیت می گردد. در همایش های آیینی گاهی با افرادی آشنا می شویم که روح لطیف شعر دوستی با اهل بیت را به معنای کامل دارا می باشند و باعث صیقل روح و جسم می شوند. انرژی زیادی از این افراد می گیرم و جرقه شعرهایم اکثرا از معاشرت با آن ها و شنیدن و خواندن آثارشان زده می شود.
ضریح امام رضا(ع) خلاصه همه خوبی ها
یک شاعر آیینی سرا در همه حال مورد کرامات اهل بیت است و این را وقتی می شود فهمید که شروع به گفتن می کند. اگر عشق به اهل بیت نباشد و کرامات خاصه آن ها شامل حال انسان نشود، شعر فاقد روح است و نمی تواند شاعر را تا پایان همراهی کند. همین که شاعر بتواند شعری شایسته بگوید معجزه است. همین که با گفتن یک شعر رضوی و آیینی عشق به امام رضا(ع) و اهل بیت در دلش بیشتر شود، یعنی کرامت!
کمتر شاعری را می توان یافت که گنبد طلایی امام را ببیند و دوست نداشته باشد در آن حال بنویسد. برای یک شاعر اهل بیت، دست کشیدن به ضریح یعنی وصال. یعنی خلاصه همه حس های خوبی که باعث سرایش می شود! یعنی خود عشق! عشقی که پایه شعر است و اگر نباشد شعری هم نیست. شاعر قبل از اینکه خالق باشد عاشق است و وصال عاشق، نهایت زیبایی برای خلق کردن خواهد بود.
|