غریب قریب روایتی تازه ازسعید تشکری است که به سفارش
مؤسسه آفرینشهای هنری نوشته شد. این رمان فاخر، با قلم توانای این نویسنده و
نمایشنامه نویس معروف که با هفت دریا شبنمی وارد تئاتر دینی شد، نگاهی جدید به حرم
مطهررضوی است.
تشکری از این تولد میگوید: "اتفاقی او را تا حرم رساند و به امام رضا(ع) پیوند
زد.آنقدر آشفته شد که در حرم امام رضا(ع)، به چله نشست و حال و هوایش را خوب کرد.
نوشتن در گوهرشاد او را تا نوشتن نمایشنامه هفت دریا شبنمی رساند.
گره خوردنش با حرم هنوز ادامه داشت. ولادت رمان ارزشمند دیگری از تشکری است. که
درآن به هجرت امام و خواهر بزرگوارشان اشاره شده و اما داستان «غریب قریب» نیز
روایتی متفاوت است. یک رمان اپیزودیک با زبانی شاعرانه و نثری نو در دوجلد که به
جای شخصیت محوری، حرم مطهر امام رضا(ع)، قهرمان داستان است.
قهرمانی که انسانها در فراز و نشیب آن، وارد میشوند و تاریخ آن را میسازند. خودش
از غریب قریب میگوید: نگارش این کتاب چندین سال به طول انجامید و روایتی است از
سیرتاریخی که منجر به شکلگیری فضاهای مختلف در حرم حضرت رضا(ع) شدهاست. در جلد
اول این کتاب از مقطع شهادت امام رضا(ع) تا حمله مغول و در جلد دوم به حمله مغول تا
قاجارپرداخته شده است و در آن درهر دورهی تاریخی، آدمهای خونریز و انسانهای عاشق
امام، همه درکنارهم معرفی میشوند.
شرمندهام که همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به این سو نداشتم
اقرار میکنم که من این های و هوی گنگ
ها داشتم همیشه، ولی هو نداشتم
جسمی معطر از نفسی گاه داشتم
روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم
فانوس بخت گمشدگان همیشهام
حتی برای دیدن خود سو نداشتم
وایا به من که با همه مهربانیام
در خانواده نیز دعاگو نداشتم
شعرم صراحتیست دل آزار، راستش
راهی به این زمانه نه تو نداشتم
میشد که بندگی کنم و زندگی کنم
اما من اعتقاد به تابو نداشتم
آقا! شما که از همه کس باخبرترید
من جز سری نهاده به زانو نداشتم
خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم
دیگر سوال دیگری از او نداشتم
|