6 اثر از مجموعهی لالاییهای کودکانه رضوی که توسط موسسه آفرینشهای هنری آستان
قدس رضوی تولید شده بالاخره به ایستگاه رونمایی رسیدند. ترانههای موزون و دلنشین
این آلبوم توسط عبدالجبار کاکایی سروده شده و تنظیم هنرمندانهی موسیقیاش بر
عهدهی فردین خلعتبری است. 5 انیمیشنساز خلاق، این آثار را در قالب نماهنگ،
کارگردانی کردهاند. آثاری که با زبان شاعرانه و تصاویر دلانگیز، برای کودکان این
سرزمین، لالاییهایی از جنس عشق و ارادت به رئوف هشتم و با شمیم خوش زیارت،
میخوانند. "پابوس"، یکی از این آثار، به کارگردانی "آرتمیس آزاد" است. این اثر و
کارگردانش را بیشتر بشناسیم:
همهی فعالیتهای من
ساکن تهرانم. بعد از دیپلم گرافیک، سال ۸۳ از دانشکده هنرهای زیبا لیسانس گرافیک
گرفتم و سال ۸۶ از دانشکده سینما تئاتر با مدرک فوق لیسانس انیمیشن فارغالتحصیل
شدم. از سال۷۷ تصویرگری را با مجله آدینه شروع کردم و با تعطیل شدن مجله، به عنوان
طراح شخصیت انیمیشن، در شرکت آبنوس فیلم آغاز به کار کردم. کارگردانی دو مجموعه
تلویزیونی انیمیشن؛ کانسپت آرتیست و کارگردانی سه پروژهی سینمایی ناتمام؛ طراحی
کاراکتر برای فیلم جمشید و خورشید در کنار آقایان بهرامی و شاهوردی و تصویرگری
کتاب، فعالیتهای من در این چند سال است. تدریس انیمیشن و تصویرسازی در دانشگاه
سوره و جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران هم انجام میدهم.
بازی رنگها و نورها
نماهنگ "پابوس"، سرشار از تصورات رنگارنگ و خیالپردازیهای سوررئالی است که
بازیگوشی هم چاشنیاش شده. ایدهی رویای کودک به من اجازه میداد به فضای سوررئالی
پر از رنگ و نور نزدیک شوم. در عین حال بدون ایجاد تغییر در متن فضاها و شخصیتهایی
را به اثر اضافه کنم. بازی و انعکاس نور ماه در آب و در پی آن خیال و تصورات کودکی
که چشم انتظار بازگشت پدر و مادر خود از زیارت است. به عنوان تصویرگر متن، ایدهی
رویای سفر کودک را به شعر اضافه کردم. او همراه با ماه و فانوس به سفر رفته و در
بازگشت فرشتهها به استقبالش میآیند. نقارهچیها به مناسبت ورود او در سرنا
میدمند، بر نقاره میکوبند و ورودش را همچون شاهزادهای(شخص مهمی) گرامی میدارند
و تاج گل به او هدیه میدهند.
خوشحالی مادرم
در ساخت این موزیک ویدئو، بیشترین زمان صرف پرداخت شخصیتها و کانسپت تصویر شد.
تصویرسازی، کانسپت، شخصیتپردازی و اجرای نماها را خود به سرانجام رساندم و در بخش
فنی متحرکسازی و تدوین دوستی به کمکم آمد. برای کل پروژه حدود هفتاد و پنج روز وقت
داشتم. کار خیلی فشرده بود و من هنوز فرصت بازیابی خاطرات را پیدا نکردهام. تنها
نکتهای که یادم میآید خوشحالی بی حد مادرم است از اینکه برای امام رضا(ع) کار
میکردم. پیش از شروع کار، متن شعر و موزیکی که برای آن ساخته شده بود را در
اختیارم قرار دادند. بدیهی است ایده اصلی در این مرحله شکل گرفت. من باید به متن
به عنوان راوی و موزیک به عنوان ریتم و ضرباهنگ وفادار میماندم.
رویای کارساز
محتوا و کانسپت تصویر این اثر بیشک از فضای معنوی حاکم در حرم مطهر رضوی بینصیب
نمانده است. بازی با نور و رنگ و عناصر خیالپردازانه به نظرم توانسته به لحاظ شخصی
هم من و هم سفارشدهنده را راضی کند. تصویرسازی برای امور مقدس کار بسیار حساس و
مشکلی است و من فکر میکنم با اضافه کردن رویا که تا حدودی کار را شخصی و غیرقابل
تعمیم میکند میتوان فضاهای متنوع بصری را بدون نگرانی از محدودیتها ایجاد کرد.
در واقع باید کاری را بلد باشی تا خوب انجامش بدهی، استعداد ذاتی هم برای تولید اثر
هنری نیاز به پرورش دارد. بدون مهارت و تخصص و تجربه یک نیمرو هم درست از کار در
نمیآید چه برسد به یک اثر هنری!
|