نام لالایی که به میان میآید ناخودآگاه، ذهن، مادری را تصور میکند که به
چشمهای کودکش خیره شده و گهواره را آرامآرام تکان میدهد. نوای لالایی را چنان
نرم و لطیف زمزمه میکند که پلکهای فرزندش به آرامی روی هم میرود. مادر با نوای
محزون آرزوها، رویاها، حسرت و بغضهای خود را با مهر مادرانه عجین میکند و قصهی
لالایی را برای دلبند خود میخواند تا در جان و دلش نفوذ کند. قصهای که شاید از
وصال بگوید. در حرمی زرین که جای گرفته در شهر آرزوها، مشهد امام رضا(ع).
همت دوستانه
مهدی آقاجانی اهل شهر هنرپرور اصفهان است و مثل همه هنرمندان از بچگي به طراحي
علاقهمند بوده است. سال دوم دبيرستان با رفتن به هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان،
زندگیاش در جادهی زیبای هنر قرار گرفت. سال 82 با قبولی در رشته گرافيك به تهران
میآید تا همراه تحصيل، كار حرفهاي را با مجلات، روزنامهها و ناشران آغاز کند.
آخرین مدرک تحصیلیاش کارشناسی ارشد انيميشن از دانشگاه هنر است. او که با همراهی
گروهی از هنرمندان طراز اول، نماهنگ "غریبه" را به سفارش موسسه آفرینشهای هنری
آستان قدس رضوی ساخته، عوامل تولید اثر را چنین نام میبرد: «طراح کاراکتر خودم
بودم و همسرم مهسا هدایتی در طراحی و کانتکت همراهیام کرد. سایر دوستان همکار در
این اثر، علی رحیمی، سمیه یزدانپناه و محمدرضا رستمی بودند که در امور انیماتور،
بکگراند و ... بیوقفه تلاش داشتند. موسیقی و شعر این نماهنگ که توسط فردین
خلعتبری و عبدالجبار کاکایی تولید شده، از تیرماه 1394 از سوی مؤسسه آفرینشهای
هنری آستان قدس رضوی در اختیار ما قرار گرفت که با همت دوستان توانستیم آن را جهت
رونمایی در دهه کرامت آماده کنیم.»
غریبه یعنی من
آقاجانی داستان لالایی را با ابیاتی از آن برایمان اینطور توصیف میکند: «کودکی
کنار حوض حرم نشسته است. در بحبوحه جمعیت عاشق، تمام آرزویش یک چیز میشود،
"رسیدن". در عین حال ماهی حوض هم به مقصد ایدهآل خود میاندیشد که همان دریا و
رسیدن به مروارید دریا است. هر دو مرادی را میطلبند که از آن دورند.
شلوغیِ صحنت... برام دلانگیزه
آدم تو این دریا... یه نقطهی ریزه
یه زائر کوچک... میان مرد و زن
تو این همه آدم... غریبه یعنی من
یه راه طولانی... یه بغض دلتنگی
به من بگو آقا... غریبه یعنی کی؟
شعر نمیتوانست به خودی خود نماهنگی را بیافریند. بنابراین فیلمنامه را طوری تنظیم
کردیم که مفهوم "رسیدن" را از دید کودک و ماهی به صورت استعاری، منتقل کند. طوری که
وقتی ماهی به خواستهی دلش میرسد کودک هم خود را کنار ضریح میبیند. "رسیدن"
مفهومی است برای انسانهای عاشق، که در سختترین شرایط امید خود را از دست نمیدهند
و در تلاش برای دستیابی به هدف معنوی خود هستند.»
بدون شک چیزی که اثر آقاجانی را دلنشین میکند همین استعاره لطیف کودک و ماهی است.
تا هر مخاطبی بتواند همزاد ماهی و یا کودک باشد و امیدش را در راهیابی به اهداف و
مخصوصاً خواستههای معنوی از دست ندهد و از ته دل بگوید: ملجأ دلهای پریشان مددی
یا مولا!
|