زادگاهش را مهد هنر و فرهنگ میداند و با افتخار از آن یاد میکند. شاید برای
همین است که با وجود تمام گرفتاریها و دغدغهها، پایتختنشینی چند ساله و عزیمت به
خارج از ایران برای آموختن بیشتر، سرزدنهایش به حوزهی هنری و شنیدن احوالات
هنرمندان شهرش را ترک نکرده است."محمد حقگو"به سال 1341 در بیرجند با عشق به
موسیقی متولد شد. سنتور را که در نزد استادانی چون"پشنگ کامکار" و "مجید کیانی"
آموخت، میل هنریاش به آهنگسازی افزون شد و به دانشکده موسیقی تهران رفت. محمد
حقگو در میان آهنگسازان ایرانی تسلط فزونی را به ساختار موسیقی محلی خراسان دارد و
این فن به سبب پژوهشهای فراوانش در این وادی است که ویژگیهای این ساحت موسیقی هم
در آثار او مانند:"سرو خرامان و"الله مزار"به بهترین نحو هویدا است.
جمع سرآمدان هنر
رونمایی از دو قطعهی موسیقیایی "ماه شبافروز" و "قبلهی عاشقان"، از آلبومی با
هشت تصنیف رضوی به سفارش موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، دلیلی شد تا سراغ
این هنرمند نامی کشور برویم و بیشتر از نقشش در این قطعات آگاه شویم: «من از ابتدای
دعوت موسسهی آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی با دیدن نام دوستانی که هر کدام در
هنر خویش سرآمد هستند و روند چینش گام به گام تولید اثر، به روشنی دریافتم که
نتیجه خوبی در انتظار است. بعد از آن بود که مطالعه ام را بر روی مقام های انتخاب شده و ملودی های ساخته شده توسط استاد "عزیز تنها" آغاز کردم و با همفکری وی مقامهایی را که تا حدود
زیادی با نوع صدا و شیوه خوانش "حسامالدین سراج" قرابت داشت انتخاب کردیم و به
شاعران سپردیم.»
احساس و مهندسی توامان
تنظیمکنندهی قطعه "ماه شبافروز" پیش از این آزمون "کنسرتو برای دوتار"را به
خوبی گذرانده است و در این قطعه موسیقایی بار دیگر، با تجربهی فراوان خود، پیوند
دشواری را میان ساز دوتار و ارکستر برقرار میسازد. او یادی از تنظیمکننده قطعه
"قبلهی عاشقان"میکند و میگوید: «"بهرام خانی" به خاطر همکاریهای پیشین با
استاد سراج به خوبی با خصوصیات صدا و تکنیکال او آشنایی داشت و با مهربانی تجربیات
خود را در این زمینه با من تقسیم کرد.» استاد حقگو معتقد است در هنر دو ویِژگی به
طور همزمان شکل میگیرد. اولین مرتبه، احساس است که توامان میشود با الهامی از
اعماق جان و دیگری مهندسی برای یک اثر است که جنسی از مهارت، تجربه و تحصیلات را
داراست. تولیدات هنری آلیاژی از این دو شاخصه است.
انس با نجوای نقارهها
این هنرمند میگوید: «من در خراسان زاده شدهام. خطهای که مردمانش با نجوای
نقارهها انس گرفتهاند. این روزها ساکن مشهد هستم و بر اساس یک اعتقاد قلبی هرگاه
نگاهم به گلدستههای زرین میافتد به سمت آقا سلام میدهم. غرض این است که این
احترام همواره در من جاری است. مانند عاطفه و مهر به مادر و حسی نیست که به طور
فصلی به اوج خود برسد. به دور از تعارفات معمول، این مهر معنوی از آغاز تا به پایان
فرآیند تولید همواره با من عجین بود.»
محمد حقگو آرزوی قلبی خویش را درباره این اثر موسیقیایی، چنین بیان میکند: «یک
اثر هنری فاخر از اندیشهی متفکر و احساس به بلوغ رسیدهای منتج میشود که در بستر
زمان ظهور میکند. آرزویم این است که این قطعهی موسیقایی نه به ناگهان، که در طول
زمان شنیده شود و تدریجا در ذهن مخاطبانش جای گیرد و مانا گردد.»
|