« بانوی آفتاب »
گوياترين كلام به راه خدا تويي
اعجاز ماندگاري كرب و بلا تويي
آئينۀ نجابت تاريخ دسـت توست
زهراي دل شكسته و دردآشنا تويي
وقتـي گره زدم دل خود را به نام تو
ديدم حماسهاي ز عفاف و حيا تويي
اي صبر تو ز حدّ تصوّر بلندتر
تنها و بي حسين به شام بلا تويي
اين دشت «شــاهد» است كه در عصر نينوا
در پيچ و تاب حادثه صاحب عزا تويي
اين بار در كلام غم آلود شعر من
بانوي آفتاب، تسلاي ما تويي
شاعر: حسن ابوالقاسمی |