زخم اربعین

 زخم اربعین
زخم اربعین
داشتم رنج مستمر اینجا
قد کشیدم به غصّه در اینجا
هیچ کس جز خدا نمی داند
که چه آمد مرا به سر اینجا
زخم جانسوز اربعین جاریست
با چه؟ با کاش، با اگر اینجا
مثل یک زنگ کاروان در کوچ
می سُرائیم از سفر اینجا
تیر از چلّۀ کمان برخاست
تا گشودیم بال و پَر اینجا
ریخت یک دشت،لاله باغ رسول
روی اندام بوم و بر اینجا
پا نهاده به روی بِرکۀ شب
ماهِ رویِ پیامبر اینجا
پنجه در پنجۀ بیابان زد
دست عباس نامور اینجا
سینۀ نور بود و پرپرِ صبح
رویِ دستِ پدر پسر اینجا
چون افول ستاره چشم پسر
خُفت بر سینۀ پدر اینجا
شد غروب غریب عاشورا
آتش و عشق در به در اینجا
تاريخ: ۱۳۹۳/۹/۲۵