امام مهربانی زمین همچون عروسی تخت مروارید به دورش آسمان شش وعده می گردد جهان انگار ساعت را بغل کرده است زمان دور سر ذیقعده می گردد *** ملائک روی گیس نقرۀ مهتاب دوباره ململ آئینه می دوزند ستاره- دانه های روشن اسپند- به روی مجمر خورشید می سوزند *** منادی بر بلندای افق انگار به لب آیات و الشمس و معارج داشت نسیمی خوش خبر پیغام شادی را برای حضرت باب الحوائج داشت *** یقین می دانم این عطری که پیچیده است به جز بوی خوش گیسوی احمد نیست یقین می دانم این ماهی که در راه است کسی جز عالم آل محمد(ص) نیست *** گلاب از تُنگ سقا خانه می جوشد عسل از روزن گلدسته می پاشند تمام عرشیان در نوبت اند امشب که شاید کفشدار این حرم باشند *** الا یا ایها الساقی ادار کاسا ولی این بار جامی آسمانی را همان جامی که یادم آورد شاید عنایات امام مهربانی را *** الا یا ایها الساقی ادار کاسا ادر کاسا که اینجا بام ایران است که اینجا کشور سلطان خوبی ها که اینجا مشهد شاه خراسان است *** مرا آئینه کن با گوشه چشمی من از آلودگانم حضرت آقا! صدایم پشت در چون موج می لرزد (سلامم را تو پاسخ گوی در بگشا) |