پیغام خورشید

 پیغام خورشید
 
 
چشم می بندی و بر بالین شب سَر می گذاری!
سرخ می خوابی و دل در خون بستر می گذاری!
می گشایی بال و پَر تا اوج معراج شهادت
در نگاهت آسمانی از کبوتر می گذاری!
با تو شد آغاز، در هستی کتاب آفرینش
گفت و گوی سرخ را در فصل آخر می گذاری!
زیر ابر اشک تو سیراب شد اندام جنگل
روی هر برگ درختی دیده ای تَر می گذاری!
هر کجا پا می گذاری یا علی! با دست اعجاز
یادگاری بر تن نخل تناور می گذاری
ای چراغ لیله ی القدری که چون پیغام خورشید
مهر را در آیه های قلی کوثر می گذاری!
بی تو تنها می شود بال دل از آهنگ پرواز
می روی و آشیانی خالی از پَر می گذاری!
روی می پوشانی از سائل ولی با اشک اعجاز
نقشی از دریا به روی حلقه ی در می گذاری!
تا فرو ریزی بساط شرک را از بام کعبه
گام چون خورشید بر دوش پیمبر می گذاری!
چشم، عاجز ماند در قد قامت روح نمازت
از نگاه عشق هم پا را فراتر می گذاری!
تاريخ: ۱۳۹۳/۲/۲۹