آب خوش‌تر هزار بارهِ ز می.../گفت‌و گو با عبدالله قوچانی؛

 آب خوش‌تر هزار بارهِ ز می.../گفت‌و گو با عبدالله قوچانی؛
 
 
عبدالله قوچانی، متولّد شهر بغداد در کشور عراق، از پدر و مادری ایرانی است. تحصیلات ليسانسش را در عراق تمام کرده و هم زمان با روی کار آمدن صدام در عراق، پدرش به ایران باز می گردد، امّا عبدالله به بهانۀ تحصیل به همراه بقیۀ خانواده در عراق می ماند و همین امر موجب تسلّط بیشتر وی به زبان عربی نسبت به زبان فارسی می شود. وی در سال1351 برای اوّلین بار به ایران می آید. در ابتداي بازگشت به ايران، فارسی¬اش اصلاً خوب نبود و به اين دليل كه در منزل به زبان فارسي صحبت نمي‌كردند، تنها با فارسي دست‌و پاشكسته‌اي که با مادربزرگش حرف مي‌زده، كلمات را همان¬طور كه مي‌شنيده به اشتباه بيان مي‌كرده است. بعد از بازگشت به ايران و گذراندن دورۀ سربازی، در سال 1355 به عنوان دبیر زبان عربی استخدام و در شهرستان تربت جام مشغول کار می شود. اما به علّت دوری از خانواده‌ -که آن زمان در تهران بودند- از آموزش و پرورش استعفا داده، به تهران باز می گردد و ...
آنچه در ادامه آمده، گفتگویی با وی در خصوص کتیبه خوانی و نیز کاشی های زرّین فام حرم مطهر رضوی است.
از چه زمان به‌طور تخصّصي كار بر روي كتيبه‌ها را آغاز كرديد؟
پس از بازگشت به تهران مدّتی بیکار بودم تا اينكه در مرکز باستان¬شناسی استخدام شدم. سال 56 بود که کار واقعی من شروع شد. در آنجا به پیشنهاد رئیس وقت مرکز باستان¬شناسی، مشغول کار روی "خط" شدم، او گفت تو به زبان عربی مسلّط هستی پس روی کتیبه¬ها کار کن. اگر او مرا به این سمت راهنمایی نمی¬کرد مثل بسیاری از کارمندان هر صبح کارت می¬زدم و عصر به منزل برمی¬گشتم. از آن زمان شروع به خواندن کتیبه¬ها روی اشیای مختلف کردم. غالب این کتیبه‌ها به زبان عربی بود چون هنوز به زبان فارسی مسلّط نبودم. اشیایي كه بايد روي آنها كار مي‌شد داخل سالنی مخصوص بود و چون من تاز
ه‌کار بودم، به من کلید آن سالن را نمی¬دادند، مسئولین بخش خودشان اشیا را یکی‌یکی از سالن به اتاق من می‌آوردند و من کتیبۀ روی آنها را مطالعه می¬کردم. این کار هر چند دقیقه ‌يك¬بار تکرار می¬شد و باز من برای مطالعه، شیئی دیگر را می-خواستم. در آخر خسته شدند و کلیدهای سالن را به من تحویل دادند و گفتند خودت اشیا را بیار و ببر.
 
 در رابطه با حرم امام رضا(ع) چه فعّالیت¬هایی داشته¬اید؟
من از زمانی که آقای اردلان در موزه حرم امام رضا(ع) خدمت می¬کردند چند بار آمدم و قرآن¬ها و اشیای دیگر را دیدم، گذشت تا زمانی که خانم کفیلی اینجا مشغول شدند، ایشان پیشنهاد کردند که روی کاشی¬های زرّین فام حرم کار کنم چون می¬دانستند بنده بیش از هر کس دیگر روی کاشی زرّین فام کار کرده‌ام.
من اكنون در کامپیوترم تصاويري از صدها کاشی از موزه¬های مختلف دنيا دارم که روی آنها اشعاری نوشته شده، اشعاری که روی این اشیا آمده، چه کاشی و چه سفال، تا كنون حدود 1000رباعی از 100 تا 150 شاعر عرب و فارس است، می‌خواستم بررسی کنم که اینجا در حرم امام رضا(ع) موضوع کاشی¬ها چیست. جاهای دیگر معمولاً از اشعار و رباعیات فارسی یا عربی استفاده شده امّا بر روی کاشی¬های حرم بیشتر حدیث نوشته شده و گاهی اشعار عربی از حضرت علی(ع) یا امثال و حکم از ابراهیم ادهم، شیخ جنید و عرفای معروف دیگر دوره اسلامی. این مجموعۀ خوبی است که می¬توان آن را به صورت کتاب درآورد. اکثر باستان¬شناسان دنیا که به این کاشی¬ها دسترسی ندارند منتظرند تا این کتاب منتشر شود، چون دیدن این کاشی¬ها در حرم بسیار دشوار است و دسترسي به آنها آسان نيست.
چیزهایی که تا کنون چاپ شده منظره¬های کلّی است، مثلاً از 20 يا 30 كاشي در نماي كلّي، و این که روی این کاشی¬ها چه نوشته شده و چه کسی آنها را درست کرده برای باستان شناسان و متخصّصان تاریخ هنر خیلی ارزشمند است. وقتی قرار شد من روی کاشی¬های زرّین¬فام حرم کار کنم گفتند اتاقی هست که کاشی¬های شکستۀ زیادي را آنجا نگهداری می¬کنیم، دیدم مجموعه¬ای از کاشی¬های نفیس آنجا ریخته شده بود. اینکه شکسته شده بودند مهم نبود. ممکن است یک قطعه 3x4 سانتی¬متری از یک کاشی باقی مانده باشد که روی آن تکّه، نام کاشی¬کار یا تاریخ ساخت آن نوشته شده باشد، همۀ آن کاشی¬های شکسته بسیار با ارزش بودند. آنها به داخل موزه انتقال داده شدند، از آنها عکس گرفته شد و قرار است انشاءالله امسال تصاویر آنها به صورت کتاب منتشر شود.
...
متن کامل گفت و گو با استاد عبدالله قوچانی را از اینجا دریافت کنید.
 
این گفت‌وگو در شماره 4-5 فصلنامه آستان هنر منتشر شده است.
تاريخ: ۱۳۹۳/۲/۲۶