«پاي بوس»

 «پاي بوس»
من خوابم از تو رنگ و بو مي گيرد
از خاك حريم ات آبرو مي گيرد
پروانه ام و در طلب اذن دخول
چون شمع، زِ اشك خود وضو مي گيرم
تا نام تو بوده گرمي بازارم
يك بار نيفتاده گِره در كارم
مرهون دعا و شير مادر هستم
امروز اگر بر تو ارادت دارم
از كوه اگر چه گناهم كم نيست
شرمنده تر از خودم در اين عالم نيست
با پاي برهنه پاي بوس آمده ام
تا عرض كنم كه ريگ در كفشم نيست
زُوار كه بر مِهر تو دلباخته اند
از شوق تو سَر ‍زِ پا نشناخته اند
در همهمه ي دور ضريح ات انگار
دل ها به ضريح پنجه انداخته اند
تاريخ: ۱۳۹۲/۱۰/۱۹