در عصری از چهارمین روز پاییز قدم به نگارخانه رضوان در کوهسنگی 17 میگذارم. آنجا که صندلیهای قهوهای رنگ، ردیف به ردیف در وسط سالن چیده شدهاند تا حاضران علاقهمند به هنر نگارگری را دعوت به نشستن کنند. نشستن و سرتاپا گوش شدن برای شنیدن قصهای شیرین از هنر نگارگری و تاریخچهی آن. غایبان حاضر لپتاپی که مقابل استاد مجید فدائیان نگارگر،کارشناس و پژوهشگر هنرهای سنتی و آثار تاریخی قرار دارد آماده است تا کارگاه تخصصی «سیر تحول نگارگری در ایران» را به صورت آنلاین برای 25 نفر از ثبتنام کنندگان این کارگاه هنری که به همت مکتب هنر رضوان و توسط موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی برگزار میشود پخش کند. حاضران نیز که تعدادشان به چهل نفر میرسد با آغاز جلسه آماده شنیدن سخنان استاد فدائیان میشوند. مجید فدائیان ابتدا از تاریخ نگارگری، ریشههای آن در هنر ایران، دوران هخامنشی و سنگنگارهها میگوید و تقویم هنرنگارگری و نقاشی ایران را آرامآرام ورق میزند تا مخاطبان را با سیر تحول نگارگری از ابتدا تا دوران معاصر همراه کند. خاستگاهی با 8 هزار سال قدمت در چشمهای مشتاق مخاطبان این برنامه که معلوم است همه از شیفتگان هنر و هنرمندان جوان و پیشکسوت هنر نگارگری ایران در مشهد هستند و بیشک دستی بر آتش این هنر اصیل و بدیع دارند پیداست که از این مباحث، حظ وافری میبرند و سخنان استاد روح و جانشان را نوازش میدهد. استاد فداییان از همان ابتدای بحث به حاضران نوید نمایش تصاویری از آثار ارزشمند بزرگان مکاتب مختلف دنیای هنر نگارگری را در انتهای جلسه میدهد. صاحبنظر هنرهای سنتی که نقاشی را زیر نظر آقایان بیوک احمری، ناصر صالحی و جمالالدین خرمینژاد آموخته است میگوید: «در تمام امپراطوری ایران چه قبل از اسلام و چه پس از آن نشانههایی از هنر و تمدن در قالب نقاشی دیواری، نقش برجسته، حجم و... به چشم میخورد که ثابت میکند خاستگاه هنر بین ایرانیان از حدود 8 هزار سال پیش از اسلام وجود داشته است». رشد هنر با حمایت دولت «بررسی این مبحث از دورهای چشمگیرتر میشود که به دوره ایلخانی موسوم است و یکی از مسائلی که باید به آن توجه داشت حمایتهای دربار در این دوره از هنرمندان است. البته این امری اثبات شده است که وقتی دولت مرکزی، مقتدر و ثروتمند باشد کارگاههای هنری و نقاشی شکل گرفته و رشد پیدا میکنند. در این دوره اولین نشانههای هنر نقاشی در ایران با کتابهای علمی مخصوصا نجوم و کالبدشناسی مشاهده میشود. زیرا کاربردهای علم نجوم در مسائل روزمره برای دربار شاهان اهمیت ویژهای داشته است. در قدمهای بعد ما با شاهنامههای کوچک و بزرگی روبرو میشویم که بخش مهمی از تاریخ تصویری و نقاشی ماست. هنرمندان این دوره سعی میکنند با شاهنامهنگاری اتحاد خود را نشان دهند و هویت ملی خویش را حفظ کنند.» داور دوسالانه تذهیبهای قرآنی برای حاضران و علاقهمندان هنرنگارگری از فروپاشی دوره ایلخانی و روی کارآمدن حکومتهای محلی چون "آلاینجو" و "آلمظفر" میگوید که باعث تداوم سنت نقاشی ایرانی میشوند و در کارگاههای درباری خود، از هنر؛ حمایت ویژهای میکنند. یکی از چهرههای بارز آلاینجو "شیخ اویس" است که هنرمندان آلاینجو را دعوت کرده و سفارشهای بسیاری به آنها میدهد. بعدها پسرش "سلطان احمد جلایر" که علاوه بر شاعر نقاش هم بوده دیوان اشعار خود را خوشنویسی و نقاشی میکند و در کل، این خاندان نقش بزرگ و مهمی در تداوم هنر نگارگری ایرانی داشتهاند. کاغذهای دستساز مستطیلی مجید فدائیان در ادامه از مکتب اول بغداد که در سده ششم و هفتم هجری قمری و همزمان با دوره سلجوقی است میگوید: «مشخصه اصلی مکتب بغداد تصاویر بسیار ساده، متوازن، چین و شکن اغراق شده در جامهها و... است. در این دوره رشد نقاشی و کتابآرایی همگام و همراه با تکنولوژی کاغذ پیش میرود و هر چه کاغذهای محکمتر و بزرگتری ساخته میشود ابعاد کار هنرمندان نیز بزرگتر میشود. در دیدگاه فرهنگ ایرانیان مسلمان همیشه برای تصویرنگاری و نقاشی از قطع مربع احتراز میشود. مربع شکلی ثابت و ایستا دارد و پویا نیست. به همین خاطر هنرمندان از کادرها و کاغذهایی که به صورت مستطیل عمودی یا افقی است استفاده میکردند. اما نکته جالب توجه این است که قطعهای استاندارد کنونی کاغذها با اندکی تفاوت همان قطعهایی است که در گذشته ایرانیان برای ساخت کاغذ استفاده میکردند.» چشمبادامیها در نقاشی ایرانی این استاد نگارگری در رابطه با ورود نقوش چینی به ایران میگوید: «چشمهای بادامی و زردی صورت معشوق وارد نقاشیهای دوره سلجوقی و ایلخانی شد و زیباییشناسی و فرم ظاهری چهرهها را دستخوش تغییر کرد و آنها را به شکل صورت چینیها درآورد. البته جز تغییر در چهرهها نقوشی چون اژدها و ابرهای چینی نیز وارد هنر ایران شدند که با توجه به پژوهشهای شرقشناسان غربی ریشه این نقوش نیز به ایران بازمیگردد. مانند نقش ابرهای چینی که منشاء آن " الهه آب" است که در نقاشیهای ایرانی هم وجود داشته است. هنرمندان دوره ایلخانی تنها به زیبایی پیکر مرد توجه داشتند و تا چندین سده نقاشی ایرانی در سایه این نوع زیباییشناسی قرار میگیرد تا آنکه پس از دوره صفویه و تیموری به فیگورهای زنانه در نقاشیها پرداخته میشود. در این بازه زمانی در نقاشیها نمیتوان بین چهره زن و مرد تفاوتی قائل شد. زیرا فیگور و چهره مرد را مانند زنان میکشیدند.» طلااندازی سخن در تاریخ نگارگری ایران ناظر کارگاه مثنیسازی مکتب هنر رضوان از قرنها پیش سخن میگوید. اوراق پیش رویش را پس و پیش میکند. نکتههایی را که یادداشت کرده یک به یک میخواند تا مبادا چیزی از قلم سخنش بیفتد و حاضران به تمامت گوش شدهاند و چشم. اثری از خستگی در چهره ندارند و برعکس مشتاقترند به شنیدن این روایت هنری. عجیب نیست این همه شور و این همه دقت وقتی اهل هنر نگارگری باشی و با قلمموی شمشیریات طلا، نقره، لاجورد و سرنج را روی کاغذ دستساز آهارمهره نقش بزنی. طبیعی است که برایت شنیدن تاریخچه این هنر و سیر تکاملی که در نقش، رنگ، کاغذ و قلم طی کرده تا اکنون به این زیبایی و کمال به دست تو برسد لذتبخش خواهد شد. ویرانههای سراسر نقاشی نویسنده کتاب «هرات دیروز، امروز» در ادامه از مکتب شیراز و خراسان و پایگاه قدرتمند نقاشی دوره تیموری در شیراز میگوید و اینکه سالم ماندن شهر شیراز در انتقال سالم نقاشی به خراسان تاثیر به سزایی داشته است. مدیریت هنری مجموعه کتابهای شاهکارهای هنری در آستان قدس رضوی و منتخب نفیس سُور قرآن کریم به خط ابراهیم سلطان، در کارگاه تخصصی «سیر تحول در نگارگری ایران» از دوره ایلخانی میگوید و اینکه در شعر تصویرسازی هم وجود دارد و فیگورهای انسانی زن و مرد در غزلها بیان میشود. از نکات مهم و خاص در این مقطع زمانی و فرهنگی حاکمانی است که دلشان میخواهد قدرت، عظمت و اقتدار خود را با دربارهای مجلل و بنا و معماریهایی که به سنت نقاشیهای دوره ساسانی تزئین شده نشان دهند. به پایان آمد این دفتر زمان به سرعت گذشته و به پایان کارگاه چیزی نمانده است. استاد فدائیان نمایش تصاویری را که قول داده بود آغاز کرده و درباره هر اثری که نشان داده میشود چند کلامی صحبت میکند. حاضران در جلسه و غایبان حاضر نیز به صورت آنلاین تصاویر را میبینند. عقربههای ساعت روی ساعت 8 شب که مماس میشوند زمان کارگاه به انتها میرسد و مخاطبان این جلسه به احترام استاد فدائیان از جا برمیخیزند و ایشان را تشویق میکنند.کمکم سالن از حاضران خالی میشود و باز صندلیهای قهوهای نگارخانه رضوان منتظر میمانند تا روزی دیگر با جماعتی دیگر روایت دیگری را بشنوند. گزارشگر: راحله ندافی مقدم
|