مروری بر واقعه غدیر در جلسه هفتگی شعر انجمن ادبی رضوی؛ آرام قلب پیر و جوان یا علی(ع) مدد

 مروری بر واقعه غدیر در جلسه هفتگی شعر انجمن ادبی رضوی؛ آرام قلب پیر و جوان یا علی(ع) مدد

آفتاب سوزان عربستان در بیابان‌های خشک جُحفه بر سر حاجیان می‌تابد. هشت روز از عید قربان سال دهم هجرت گذشته و کاروان سوی مدینه رهسپار است. قرار است در غدیر خم که مدینه و عراق و مصر و یمن را به هم می‌رساند، واقعه بزرگی رخ دهد.

اتفاقی آنچنان عظیم که به دستور رسول خدا(ص) قاصدان به تاخت می‌روند تا آنان که پیش افتاده‌اند را امر توقف و بازگشت دهند و آنانی که عقب مانده‌اند را خبر نزدیکی و وصل. تا همگان به هم رسند و تمامت قافله، شکوه غدیر خم را دریابد. ریگ و شن این بیابان تفتیده را تنها چند درخت صبور و خشک و برکه‌ آب باران که غدیر می‌نامند زینت داده است.
کاروان که از آمد‌گان و رفتگان کامل می‌شود قامت عشق می‌بندند صلات ظهر را به امامت معشوق. پس از نماز، رسول خدا(ص) از منبری که کاروانیان از جهاز اشتران فراهم آورده‌اند بالا می‌رود تا همه صد هزار نفر از شرق و شمال و غرب و جنوب بیابان غدیر ایشان را ببینند.

" گلشن توحید شد شاداب و خرم در غدیر/ آیه‌های دین حق گردید محکم در غدیر/ هرم خورشید غدیر و یک بیابان ریگزار/ بهر رحمت موج زد جوشید زمزم در غدیر/ از جهاز اشتران با همت حق‌باوران/ منبری شد بهر پیغمبر فراهم در غدیر" (عبدا... مقدم)

طلوع نور
قرن‌ها از واقعه غدیر خم و آخرین سال زندگی پیامبر(ص) می‌گذرد و در شب این عید بزرگ مقارن با دوشنبه 29 شهریور، در جلسه هفتگی شعر انجمن ادبی رضوی، جمعی از شاعران خراسان در برابر حرم شمس‌الشموس علی‌بن ابی‌طالب(ع) به صف شده‌اند تا ترجمان عشق به غدیر را بخوانند. بزرگان ادب خراسان همه جمع هستند. سیدرضامؤید خراسانی، محمدجواد غفورزاده(شفق)، غلامرضا شکوهی و محمد نیک اعضای شورای شعر انجمن ادبی رضوی وابسته به موسسه آفرینش‌های هنری آستان قدس رضوی همراه گروهی از شاعران پیشکسوت و جوان مشهد و میهمانانی از سراسر کشور گرد آمده‌اند تا روایت غدیر را به بیان خود تصویر کنند. در میان میهمانان، برادر مرحوم استاد علی‌اکبر صیامی«نداف» نیز با کتاب فرات عشق آمده تا شعری از برادر را قرائت کند. شاعران اهل بیت(ع) در اتاق انجمن ادبی رضوی زیر نور لوسترهای سبز نشسته‌اند و نوبت به نوبت ورق می‌زنند دفتر شعرهای آیینی خود را تا بهترین‌ها را برای عرض ارادت به مولا امیرالمومنین(ع) بخوانند:
" رفت جبرئیل و رسول هاشمی آن سر امکان/ خلق را گفت از جهاز اشتران در آن بیابان/ منبری کردند برپا و پس آنکه خویش بر آن/ کرده ماوی تا بنا بر امتثال امر یزدان/ از علی باب ولایت را نماید او مدون(مرحوم علی‌اکبرصیامی، نداف)"

در غدیر خم طلوع نور بود/ خم تجلی‌گاه کوه طور بود/ کاروانی شد مقیم آن زمین/ کاروان سالار ختم‌المرسلین/غرق شادی جمله افلاکیان/ خرم و سرمست خیل خاکیان/ جبرئیل آورد پیغام از خدا/ بر حدید حق رسول مصطفی/ گفت آوردم به فرمان کریم/بهر تو اینک بیانی بس عظیم/ امتت را آگه از این راز کن/ عقده از کار دو عالم باز کن/ داد فرمان خاتم پیغمبران/ تا به پا شد منبری در آن مکان/ بر فراز منبر آن والا مقام/ کرد حجت بر مسلمانان تمام(غلامرضا غلامپور)

هر که من مولای اویم این علی مولای اوست
در ظهر غدیر سال دهم هجری پیامبر مهربانی‌ها، همانکه نگران سرنوشت امت خویش از روزهای فتنه‌بار است و ابرهای سیاه تفرقه را در افق آینده می‌بیند، دل روا نمی‌دارد پس از رحلت؛ کشتی امت را بی‌کشتیبان رها کند. می‌داند شیطان وسوسه می‌کند مردم را به کینه و جدایی. محمد(ص) نوح زمان خود را از کودکی تاکنون می‌شناسد و چه کشتیبان و نوحی از علی(ع) والاتر که خود قرآن ناطق است و پرورده اسلام؟ موج‌آشنا و ره‌شناس است و ستم‌ستیز و بی‌باک؟ رسول خدا(ص) پس از حمد پرودگار، بازوان علی(ع) را گرفته و به او مقام ولایت می‌دهد:"هر که من مولای اویم این علی مولای اوست/ این سخن پیچیده شد تا عرش اعظم در غدیر/ در پی تمحید و توصیف امیرالمومنین/ نکته‌ای نگذاشت سالار رسل کم در غدیر/ دین حق اکمال و نعمت بهر امت شد تمام/ دفتر نشر شریعت شد منظم در غدیر(آقای مقدم)"

می‌توان خورشید را با ماه دید
گل می‌کنند واژه‌ها در نزدیکی‌های اذان مغرب شب عید در حرم هشتمین نور ولایت و شاعران انجمن ادبی رضوی دیده تر می‌کنند به گوش‌سپاری روایت آن واقعه بزرگ از زبان رفقای اهل دل.
"ای برتر از قیاس و گمان یا علی مدد/ ای چشمه ای چراغ جهان یا علی مدد/آقای مهربان غزل‌های عاشقان/آرام قلب پیر و جوان یا علی مدد/ هرکس تو را شناخت به هر دین که بوده است/ گوید به قلب و چشم و زبان یا علی مدد ( آقای ناصحی)"

"آفتاب منزلت یعنی علی/ دین حق را منزلت یعنی علی/ بی علی دین خدا کامل نشد/ آیه اکمال دین نازل نشد/ در غدیر خم ولایت پا گرفت/ شیر یزدان منصب والا گرفت/ از غدیر خم علی مولای ماست/ هم امام و سرور و آقای ماست/ شیعه را رهبر علی مولا علی‌ست(جلیلیان مصلحی)"

"بود در دست نبی دست علی/ می‌توان خورشید را با ماه دید/ از صدای تهنیت بر آفتاب/ روح از نو در تن عالم دمید (آقای تربتی فیض آبادی)"

نزول آیه اکملت لکم دینکم
زمان آن است که به فرمان خداوند جبرئیل امین با این آیه بر پیامبر نازل شود: «اَلیومَ اَکمَلتُ لَکم دینَکم و اَتَممتُ عَلَیکم نِعمتی و رَضیتُ لَکمُ‌الاسلام دیناً؛ امروز دینم را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» (سوره مائده).
"کرد چون اجرا پیامی را که بُد جبرئیل حامل/ تا بشد بر صدر آن منبر رسول‌الله مایل/ آیه اکملت بر او از خدا گردید نازل/ دین حق کامل شد از این ماجرا بر رغم باطل/ کنت مولا باب اکملت لکم را کرد مدغن/ شد بپا بر روی آن منبر پی فرمان‌روایی/ دست احمد گشت در آن لحظه دست مرتضائی/ فوق دست مصطفی گردید اندر خودنمائی/ کرد بر دست نبی چون جلوه آن دست خدائی/ گشت مغمومِ یدالله فوق ایدیهم مبرهن(مرحوم علی‌اکبرصیامی" نداف" )

"گفت پیغمبر که بعد از من علی/ رهبر خلق و امام است و ولی/ پس بخوانید ای قدح‌نوشان خم/آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ(غلامرضا غلامپور)"

امیر مکتب نور
و اکنون نوبت بیعت گرفتن با علی‌بن ابی‌طالب(ع) است. با این جماعت انبوه مسلمین امکان بیعت نفر به نفر وجود ندارد. به همین خاطر رسول خدا(ص) از مردم می‌خواهد سخنانی که می‌گوید را تکرار کنند: "ما فرمان تو را از جانب خداوند که درباره علی‌بن‌ ابیطالب(ع) و امامان و مریدانش به ما رساندی اطاعت می‌کنیم و به آن راضی هستیم و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می‌کنیم. عهد و پیمان در این‌باره برای آنان از ما از قلب‌ها و جان‌ها و زبان‌ها و ضمایر و دستانمان گرفته شد. هر کس با دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است."

"جان را به راه دین خدا داد بارها/ او در بَر رسول خدا چون برادر است/ با امر کردگار بر او در غدیر خم/ از جانب رسول خدا تاج بر سر است/ مظلوم‌تر از او به جهان کس نبود و نیست/ تاریخ را بخوان اگرت در برابر است( آقای تجلی)"

"شکوه لافتی الا علی یعنی که ای دنیا/ تماشایی است سروی چون علی در بوستان تو/ عدالت چون نسیم صبحدم در کوچه‌های دل/ نوازش می‌کند هابیلیان را در زمان تو/ امیر مکتب نوری به اوج قله ایمان/ کدام اندیشه دارد بال و پر تا آسمان تو‌‌؟(آقای بخشی)"

همانا تو را برگزیدم
حضرت(ص) کلمه به کلمه بیعت را تکرار می‌کند و جمعیت که هیچ، انگار تمام آسمان‌ها و دره‌ها، بیشه‌زارها و کوه‌ها، تمام موجودات، حتی ریگ‌های بیابان تمام‌قد به احترام این آوای ایستاده‌اند و به زبان خویش با علی(ع) بیعت می‌کنند. بی‌شک در این لحظات صحرای غدیر میزبان عرشیان و فرشتگان است که هلهله‌کنان آمده‌اند تا این روز را همراه زمینیان جشن بگیرند. پیامبر(ص) عمامه خود را که «سحاب» نام دارد، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین(ع) قرار می‌دهد و حسّان‌بن ثابت، شاعر رسول خدا(ص) رخصت درخواست می‌کند تا بسراید: "پیامبر مسلمانان، در روز غدیر خم، با بانگ رسا آنان را فراخواند، و شگفتا! که چگونه فرستاده خدا بانگ برآورده بود تا همگان بشنوند/ پیامبر گفت: مولا و سرپرست و پیامبر شما کیست؟ و همه بدون پرده‌پوشی گفتند: خدای تو مولای ماست و تو پیامبر ما هستی/ و از ما کسی نخواهی دید که درباره امر ولایت، با گفته تو مخالفت کند/ آن‌گاه به علی گفت: یا علی، برخیز چون همانا تو را برگزیدم که بعد از من، امام و هادی باشی/ پس هرکس من مولای او بودم، اکنون این علی مولا و ولی اوست و شما نسبت به علی، پیروانی صادق و دوستدار باشید/ در آنجا دعا کرد: خداوندا، دوست و یار علی را دوست بدار و با آن کس که با علی دشمنی کند، دشمن باش!"

بانگ اذان مغرب در حرم طنین افکنده است. شاعران انجمن ادبی رضوی به پا خاسته و دست ارادت بر سینه صلوات خاصه حضرت را همنوایی می‌کنند. در پایان جلسه 6 اثر برگزیده مرتبط با غدیر که مورد خوانش قرار گرفته توسط اعضای شورای شعر انجمن ادبی رضوی انتخاب و از شاعران این آثار آقایان مقدم، تربتی فیض آبادی، جلیلیان مصلحی، غلامپور، صیامی و جوینی تقدیر می‌شود. سپس شاعران می‌روند تا کنار حوض پر گل و میان تلالوی رنگین چراغ‌های صحن جمهوری خود را به صف نماز جماعت 17 ذی‌الحجه سال 1437 هجری قمری برسانند.

 

تاريخ: ۱۳۹۵/۷/۷