روزه یعنی...

 روزه یعنی...

روزه یعنی...

ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
« روزه یعنی عطش و روضه لبهای حسین »

روزه یعنی که به تکبیره الاحرام سحر
قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین

روزه یعنی سپر صاعقه خشم خدا
سایبان داشتن از چتر تولای حسین

روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست
چشم پوشیدن از غیرو تماشای حسین

روزه پیوند دل و واقعه کرب و بلاست
ارزش و قدر ندارد، دل منهای حسین

این «حبیب» است که یک روزه به دست آورده است
سندِ دیدن محبوب به امضای حسین

روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر
شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین

روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست
آب بردن به سوی خیمه گلهای حسین

روزه یعنی که توقف به لب شط فرات
اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین

وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل
« روزه یعنی عطش و روضه لبهای حسین »

شاعر: محمدجواد غفورزاده (شفق)

تاريخ: ۱۳۹۴/۴/۲۵