فاطميه؛ سكوتي بي‌فرياد/ اينجا واژه‌های شعر به نفس‌نفس می‌افتند و آرام می‌شكنند (شب شعر يك كوچه پريشاني)

 فاطميه؛ سكوتي بي‌فرياد/ اينجا واژه‌های شعر به نفس‌نفس می‌افتند و آرام می‌شكنند (شب شعر يك كوچه پريشاني)

همزمان با ايام فاطميه و شهادت حضرت زهرا (س) ،شب شعر «يك كوچه پريشاني» با حضور شعراي برجسته كشور،شعردوستان به همت انجمن ادبي رضوي موسسه آفرينش هاي هنري در آمفي تئاتر مجتمع كانون هاي دانشگاه فردوسي در عصر روز چهار‌شنبه 28فروردين ماه برگزارشد.

در این مراسم، شاعرانی ازجمله عليرضا قزوه،محمدجواد غفورزاده (شفق)، سيد حميد رضا بُرقعيو ديگر شاعران برجسته استان حضور داشتند.
پس از قرائت آياتي از قرآن كريم توسط آقاي پُردل،خانم سالاري مجری این مراسم يكي از دانشجويان شاعر دانشگاه فردوسي خانم اكبريان را دعوت كرد تا خوانش شعر خود را آغار كند.
وقتی قرار است واژه‌ها بار عظمت و بزرگی بانوی آفتاب را بر دوش كشند،‌ حتی لطافت و زيبايی و استعاره و تشبيه‌های زيبای شعری هم نمی‌توانند غم شهر مدينه كه به وسعت آسمان است را بيان كنند و هر غزل، قصيده و دو بيتی كه سروده شود نمی‌تواند حتی ذره‌ای از غم رفته بر دل علی(ع) را وقتی شبانه قلب خود را بر شانه می‌برد، بيان كند.

مسلم موسوي،سيد حامد حسيني راوُش،ابوالقاسمي،ياوري،هاشم رضا زاده،سعيد تقي نيا،ابوالقاسم جليليان مصلحي،رضا رحيمي عنبران و...شاعراني بودند كه در اين مراسم خوانش شعر داشتند.
و تو ای مدينه چه بگويم از غربت كوچه‌هايت وقتی كه در و ديوار شاهد سيلی خوردن بر چهره‌ نور خدا بود، بسوز در غربت و ماتم و غم نور خدا، كه صبر در برابر مصيبت رفته بر پاره‌ تن مصطفی(ص) تاب ايستادگی ندارد و كم می‌آورد.
با پخش كليپ شعر خواني آقاي سيد حميد رضا بُرقعي دعوت از اين شاعر مردمي جهت اجراي خوانش شعر آغاز گرديد.

سكوت،عين سكوت است
بي همانند است كه پيشوند ندارد، پسوند است.....
زبان رسمي اهل طريقت است سكوت
سكوت حرف كمي نيست عين سوگند است......
سكوت كرد علي سالها پي در پي
همانا علي كه در قلعه را ز جا كنده ست......

بيش از هزار و اندی سال است كه كوچه‌های مدينه عزادار و بی‌قرار فاطمه(س) است كه برای خلقت هستی بهانه شد و بی‌صدا می‌گرييد اما اكنون انگار اينجا حتی گريه هم ممنوع است، اين جا هم وقتی سخن از پهلوی شكسته‌ مادر هستی است، واژه‌های شعر به نفس نفس می‌افتند و آرام می‌شكنند.

محمد علي سالاري ثاني ديگر شاعر دعوت شده به اين برنامه بود و غزل خود را در رثاي بانوي دو عالم اينگونه به زبان آورد.
اي مشرقي هميشه جاويد
اي وام گرفته از تو خورشيد
اِشراق تمام كايناتي
آئينة بهترين صفاتي...
وقتي به تو عشق دل ببازد
بر همسري ات علي بنازد...

محمد نیک، شاعر بعدی این مراسم بود كه غزلي در وصف حضرت صديقه (س) ارائه نمود.
به وصف تو اي گُل گشودم زبان را
كه از فيض نام ات كنم تازه جان را
شبي تا كه چون سورة قدر نازل
گشودن درهاي هفت آسمان را
تويي چشمه سار زلال محبت
كه كوثر شدي جمع لب تشنگان را...

با ارائه بيوگرافي و سابقه ادبي دكتر عليرضا قزوه شاعر مردمي و مهمان ويژه برنامه توسط مجري،خوانش شعر ايشان آغاز گرديد . ايشان در ابتدا شعر سپيدي با عنوان «مولاي من سلام » را ارائه و در ادامه غزلي در تبيين و سيرة حضرت فاطمه زهرا(س) تقديم كردند.
شب را خدا زِ شَرم نگاه تو آفريد
خورشيد را زِ شعلة آه تو آفريد
شمسي تر از نگاه تو منظومه اي نبود
صد كهكشان زِ ابر نگاه تو آفريد
آه اي شهيده اي كه شهادت سپاه توست
جان را خدا شهيده سپاه تو آفريد...

وقتی فاطميه می‌شود دوباره سوالات بزرگ مثل يك معما در ذهنم شكل می‌گيرد كه چرا فاطميه با اين همه سوالات بی‌جواب همراه است، شايد رمز و راز اين ايام همه‌اش به همين است كه هر ساله و بلكه هر روز مرور كنيم آن‌چه را بر سر خورشيد آمد و چه شد دُردانة خلقت كه جايگاه تجلّی ولايت است و مصداق ليله القدر، اين چنين پَرپَر شد.

حُسن خِتام اين شب شعر را استاد شعر آييني خراسان محمد جواد غفور زاده شفق نام آشناي عرصه شعر آييني شهرمان بر عهده داشت.
اي دختر آفتاب و اي همسر ماه
اي مِهر تو را ستاره ها خاطر خواه
چون ذَرّه به سايه ات پناه آورديم
يا فاطمه اشفعي لنا عند ا...

هر يك از اين شاعران آئينی از مصيبت رفته بر فاطمه(س) چيزی گفت آن يكی از غم غربت دختر طاها ميان در و ديوار ‌گفت و آن ديگری از تلخی يادآوری ماجرای كوچه برای مجتبی(ع) گفت، اينجا هر كسی با هر كلام، آهنگ و عبارتی سعی كرد غم سنگين فاطمه(س) بر دلش را نشان دهد.
اين مراسم در ساعت 17:15 روز چهارشنبه آغاز و تا ساعت 19:15 ادامه داشت.

تاريخ: ۱۳۹۲/۲/۲