به بهانه تجدید چاپ «آفتابگردان های سرزمین مادری» اثر محمدرضا سرسالاری؛ دل به گل های زری وند ضریحت دادم

 به بهانه تجدید چاپ «آفتابگردان های سرزمین مادری» اثر محمدرضا سرسالاری؛ دل به گل های زری وند ضریحت دادم

چشم انتظار دوشنبه ها است. دوشنبه های زلال و باصفا در کنار دوستان قدیمی و استادانی که همنشینی شان سرشار از معرفت است. در مکانی لبریز از نور در جوار نور چشم خراسان، حرم مطهر رضوی جایی که زیارت و شعر در هم می آمیزد.

قرار همیشگی
محمدرضا سرسالاری شاعر جوان مشهدی که سال هاست در جلسه شعر انجمن ادبی رضوی رفت و آمد دارد و به عنوان یکی از اعضای شورای شعر این انجمن می باشد، اردیبهشت 54 در تهران به دنیا آمده است اما خود را خراسانی می داند. شاعری که قلبش از عشق و معرفت حضرت رضا(ع) جوشان است و هر هفته در قرار دوشنبه حلقه شعر انجمن ادبی رضوی حضور می یابد. این جلسه که متشکل از شاعران آیینی شهر مشهد است از سال 69 دوشنبه هر هفته در صحن جمهوری، اتاق 154 حرم مطهر رضوی، پابرجاست تا روح و روان شاعران جوان را به پیران سوخته دل، پیوند بزند. سرسالاری که از نسل جوانترهای این انجمن است، درباره نخستین شعر آیینی اش می گوید: «در جشنواره امام علی(ع) سال 81 چهارپاره ای در مورد حضرت امیر(ع) سرودم. این گونه این جوشش الهی در خدمت مضامین آیینی قرار گرفت.»

آفتابگردان هایی برای همیشه
شاعر چهل ساله‌ خراسانی از سال 78 با حضور در جلسه شعر ارشاد، دل به شعر و شاعری می سپارد و با کشف استعداد خود، با تحصیل در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه، مسیری طولانی را می پیماید. حاصل سال ها شاعری اش مجموعه شعری با عنوان «آفتابگردان های سرزمین مادری» است که با استقبال بی نظیری مواجه شده و کتاب را به چاپ دوم کشانده است. او طی این سال ها، فعالیت های علمی و ادبی فراوانی داشته است. در کارنامه ادبی اش می توان به شاعر برگزیده جشنواره امام علی(ع) در سال83، شاعر برگزیده جشنواره امام رضا(ع)، رتبه اول المپیاد علمی دانشجویی کشور در رشته ادبیات فارسی از منطقه خراسان جنوبی، شمالی، رضوی و سمنان در سال 85، دبیر و داور جشنواره دانشجویی استان خراسان سال 90، دبیر و داور جشنواره امام رضا(ع) بخش دانشجویان در سال 90 اشاره کرد. گرچه خودش اعتقاد چندانی به جشنواره ندارد و می گوید: «تمامی جشنواره های ادبی ارزشمند هستند. اما خودم کمتر در جشنواره ها شرکت کردم. زیرا با مسابقه و رقابت در عرصه شعر مخالف هستم.»

حضور در این جلسات مثمرثمر است
از حدود 12 سال پیش به جلسه شعر انجمن ادبی رضوی پا گذاشت و پس از این حضور مستمر، سرانجام در سال 87 به عضویت شورای شعر انجمن در آمد. تا پیش از این در انجمن و حلقه های شعری حوزه هنری، ارشاد حضور داشته است. از تاثیر شرکت در جلسات ادبی می گوید: «حضور در این جلسات مثمرثمر است. گرچه داشتن استعداد درونی ضروری است. این هنر مانند سایر هنرها آموزشی نیست و قریحه و ذوق شاعری باید در وجود فرد باشد. در این جلسات شاعران به صورت سخت افزاری آماده می شوند و با ساختار و اصول شعر آشنا می گردند. با این وجود تمام این موارد جای کوشش مستمر فرد را پر نمی کند.» سرسالاری به شاعران جوان توصیه می کند: «حضور در انجمن های ادبی و مطالعه در عرصه شعر کمک به سزایی می کند اما شاعر جوان باید از آسیب محیط های ناسالم هنری که اندیشه های سالم و ناسالم در آن با یکدیگر خلط شده است، دوری کند تا ضمن تعالی حس درونش، زحماتش را به باد ندهد. اگر موفق به چاپ اشعارش نشد، سعی کند در مسیر هنر، پاکی خودش را حفظ کند.»

دور از آفات شعر آیینی
عضو شورای شعر انجمن ادبی رضوی، درباره تاثیر ویژه این انجمن می گوید: «در مراکز شعر آیینی مانند انجمن ادبی رضوی، تلاش می شود شاعران جوان از آفات شعر آیینی، دور نگه داشته شوند. به ویژه که این انجمن موفق شده جوانان را ملزم به رعایت ادب شرعی در اشعارشان کند. متاسفانه برخی شاعران از ترکیباتی استفاده می کنند که ناخواسته توهین آمیز است. ولی در این انجمن، اشعار پالایش شده و شاعران نیز پس از مدتی به این نکات توجه می کنند و استعدادهای خود را پرورش می دهند.»

اقبال آفتابگردان های سرزمین مادری
در پایان، به دنیای شعر و مجموعه موفق این شاعر، گریزی می زنیم. دنیایی لطیف و پر اشاره به اجتماعی که در آن زندگی می کنیم از شاعری که عاشقانه و عارفانه می سراید و جامعه را به نقد می کشد. «آفتابگردان های سرزمین مادری» از چنین جنسی است. 34 غزل و یک قصیده که رسالت شاعر را با مضامین گوناگونش عیان می کند. از توصیف شور و حال شاعر در حرم امام هشتم آنجا که می سراید: «کولی کورم و دیوانه‌ ی مادرزادم... پنجه در پنجه ی این پنجره ی فولادم... من گل‌آلوده ‌ام اما به گلایل سوگند... دل به گُل های زری ‌وند ضریحت دادم» گرفته تا آنجا که با نگاهی منتقدانه می گوید: «حال دنیا مثل حال شاپرک‌ها خوب نیست... زندگی با این همه امروزها مطلوب نیست... دشت را گندم بکاری جو از آن سر می‌زند... احتمالا این حوالی خاک هم مرغوب نیست.» اما بشنویم حرف آخر خالق این کتاب را در مورد علت موفقیت مجموعه به چاپ رسیده اش: «همیشه تلاش کرده ام دور از دغل و سیاه کاری با مخاطبم صادق باشم. حرفم را سرراست بزنم و اگر نقدی دارم، بی پروا بگویم. به نظرم علت موفق اثرم در کنار صداقتم، نقد اجتماعی اشعارم هستند.»

تاريخ: ۱۳۹۴/۱۰/۱۶